از طرح یک میلیارد نهال تقدسزدایی کنیم. رحیم ملکنیا
این روزها همه جا سخن از پروژه کاشت میلیاردی نهال است. درباره مباحث فنی کاشت یک میلیارد نهال در چهار سال، که بارها از سوی کارشناسان بیان شده است یا استدلالهای غیرمنسجم مدیران سازمان در توجیه نهالکاری، اظهار نظر نمیکنم. باید یادآوری کنم که این موضوع به تهدیدی برای حفاظت از منابع طبیعی کشور تبدیل شده است که در صورت تداوم وضع موجود، میتواند پیامدهای غیرقابلجبرانی را برای منابع طبیعی کشور در پی داشته باشد. سازمان منابع طبیعی بدون توجه به اولویتهای مربوط به عرصههای طبیعی، تمام انرژی، وقت و نیروی انسانی خود را صرف پروژهای کرده است که پیشنیازهای لازم پیش از ورود به فاز اجرایی، و همچنین اقدامات لازم برای گام پس از اجرا آن مبهم است. منتشر نشدن مطالعات مقدماتی، نامشخص بودن چگونگی مکانیابی محل کاشت و شنیدهها در مورد سند پشتیبان، باعث نقد جدی به شتابزدگی سازمان در اجرای این پروژه است. از دیدگاه وظایف سازمانی، رسالت اصلی سازمان، حفاظت و احیا در اولویت اول و سپس گسترش و بهرهبرداری در گامهای بعدی است.
حفاظت از جنگلها در وهله نخست نیازمند رفع عوامل متعدد تخریب همچون چرای بیرویه دام، تغییر کاربری، آتشسوزی و قاچاق است. کاشت نهال با تداوم این عوامل نتیجهای در بر نخواهد داشت و فقط میتواند منبع تولید خوراک برای تخریبهای آتی باشد. این اقدام حتی نمیتواند یک اقدام احیایی باشد، زیرا بخشی از این پروژه معطوف به توسعه فضای سبز و کاشت درختان مثمر است که نه اقدامی احیایی برای جنگل و نه در حیطه وظایف یا حداقل اولویتهای سازمان منابع طبیعی است. کاشت درختان مثمر بیش از آنکه رسالت سازمان منابع طبیعی باشد، وظیفه بخش باغبانی وزارتخانه است. توسعه فضای سبز شهری نیز متولی جدیتر از سازمان جنگلها دارد. از سوی دیگر، مشکلاتی همچون تداوم رهاشدگی هیرکانی، خطر آتشسوزی شدید در جنگل های زاگرس پس از بارندگیهای گسترده و وضعیت مراتع و پروژههای آبخیزداری، همگی در سایه این پروژه به فراموشی سپرده شدهاند.