به نظر میرسد که علیرغم بهرهمندی از فناوریهای روز و افزایش اعتبارات عمرانی، کماکان مدیریت پدیده سیل در کشور ایراد دارد. پای سیاستگذار در مدیریت سیل میلنگد
یادداشت | سید اویس ترابی
بیش از چندین دهه از تلاش مدرنیته برای مقابله با سیل و آسیبهای آن در ایران میگذرد، اما به نظر میرسد که علیرغم بهرهمندی از فناوریهای روز و افزایش اعتبارات عمرانی، کماکان مدیریت پدیده سیل در کشور دستخوش دستاندازهای بغرنجی شده است. به نظر میرسد که خرد سرزمینی در خصوص پدیده سیل به فراموشی سپرده شده است. مردمانی که تا پیش از دهه ۲۰ شمسی به خوبی هنر سازگاری با سیل را در جای جای کشور بلد بودند، با سپردن امور زندگی به دستان «حکمرانیِ متمرکزِ خدمترسان» در برابر بسیار از پدیدههای طبیعی و انسانساز از جمله پدیده طبیعی سیل دچار مشکل شدهاند. در بررسی ریشههای بروز این مشکل، علاوه بر خطای سیستمی، پذیرش مدیریت کامل امور زندگی به صورت متمرکز توسط حکمران…
اشتباهات سیاستی ناشی از رویکرد اشتباه در نداشتن تفکر سیستمی به ساز و کار طبیعت نیز در تمام ۱۲ برنامه توسعه کشور به چشم میخورد (برنامههای توسعهای که از سال ۱۳۲۷ تاکنون در کشور مبنای برنامهریزی و اقدام دستگاههای خدمترسان و حکمرانی هستند). کماکان واکنش دستگاههای خدمترسان در برابر آسیبهای ناشی از سیل، درخواست افزایش اعتبارات عمرانی برای ساخت یا ترمیم سازههای کنترلی سیل است (واکنشهای دستگاههای حکمرانی به سیل ۲۴ فروردین سال جاری در استان ایلام را به دقت ملاحظه نمایید).
این نابخردی ناشی از این خطای سیستمی در کشور است که به اتکای فناوری میتوان طبیعت را کنترل کرد (و یا حتی در توهمی بالاتر، نقش آن در زندگی انسان را عهدهدار شد). به عبارتی دیگر، در حال حاضر فناوری به نحوی نابخردانه برای مقابله و کنترل طبیعت مورد استفاده قرار میگیرد و باعث غرور ناشی از جهل مرکب در این زمینه نسبت به مدیریت امور زندگی در کشور شده است.
حال آنکه در نگاهی خردمندانه، فناوری ابزاری است برای شناخت ساز و کار طبیعت به منظور افزایش سازگاری زندگیِ انسان با ساز و کارهای پویای طبیعت و در نتیجه بهرهمندی از حمایتها و خدمات محیط زیست برای امکان بقای تمدن طی نسلهای بعدی.
مصادیق خطای سیستمی در برخورد با پدیده سیل (که یکی از ساز و کارهای پویای طبیعت است) را میتوان در سیاهه بلندبالایی مانند محدودکردن فضای فعالیتهای پویای رودخانه (مانند سیل)، دستکاری در مورفولوژی سواحل و بستر رودخانهها، دستاندازی در حوزه آبریز رودخانهها، کانالیزه کردن رودخانهها، بارگذاری (مسکونی، صنعتی، خدماتی و کشاورزی) در پهنههای سیلگیر رودخانهها و… مورد اشاره قرار داد.
حال اگر رفتار اجتماعی ساکنین ایران زمین پیش از دهه ۱۳۲۰ شمسی را مدنظر قرار دهیم از مشاهده انواع خلاقیتها و نوآوریهای سازگار با ساز و کار سیل غبطه میخوریم. مانند تعامل ساکنین سواحل جنوبی ایران (از دریای عمان تا خلیج فارس) که ضمن مدیریت سیل در ایام بروز این پدیده و دور نگه داشتن داراییهای خود از آسیب ناشی از آن، سیل را تبدیل به فرصتی در قالب منبع آب برای آبیاری و سایر مصارف بهداشتی خود میکردهاند. همانگونه که در خطه باریک دریای مازندران نوع دیگری از هنر سازگاری با سیل رودخانههای دائمی به چشم میخورد. به همین ترتیب میتوان به هنر زیست در خطه خشک سیستان، خطههای کوهستانی دامنههای جنوبی البرز و همچنین دامنههای شرقی و غربی زاگرس و یا تعامل هوشمندانه ساکنین فلات مرکزی در برابر طغیانِ مسیلها و …. اشاره کرد.
اجازه دهید در این نوشتار کوتاه، یکی از اشتباهات سیاستی در حکمرانی مدرن و متمرکز را از نگاه خود بگذرانیم. بهطور مثال عدم آشنایی و یا عدم شفافیت شرح وظایف سازمانهای مدیریت بحران یکی از عوامل بروز خطاهای سیستمی در مواجهه با پدیده سیل در این سرزمین شده است. تعدد سازمانهای مدیریت بحران که در حال حاضر در تمام دستگاههای خدمترسان و ارکان حکمرانی ایجادشده و روز به روز به تعداد آنها نیز افزوده میشود، خود معیاری بر ناآگاهی و زوایه دید اشتباه حکمرانی به فعالیتها و ساز و کارهای پویای طبیعت است.
تمام سازمانهای متعدد و متکثر مدیریت بحران با این پیش فرض نادرست که باقی ارکان حکمرانی (شهرداری، مسکن و شهرسازی، جهاد کشاورزی، آب منطقهای، راه و راه آهن و …) نسبت به پیشگیری و آمادگی در برابر پدیده سیل تمام وظایف خدمت رسانی خود را بهطور کامل انجام دادهاند، تمرکز خود را تنها بر روی مقابله با سیل گذاشتهاند. غافل از اینکه پهنه سرزمینی ایران که طبیعتی بیقرار دارد، با توجه به گستردگی داراییهای پهن شده در سرتاسر گستره سرزمینی ایران، امکان واکنش سریع را از هر دستگاه مدیریت بحرانی سلب میکند.
در انتهای این مجالِ کوتاهی که برای تفکر و تدبر ایجاد شد، به برنامههای سیاستی زیر برای اصلاح اشتباهات موجود در این زمینه بسنده میکنم:
۱. مدیریت یکپارچه سیلاب، مبحثی میان رشتهای است. لذا به نگاه چند بعدی با مشارکت تخصصهای مختلف (هیدرولیک، جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخ، حقوق، طراحی شهری، برنامهریزی شهری، اکولوژی، محیط زیست، هیدرولوژی، هواشناسی، مدیریت منابع آب، مدیریت رودخانه، معماری، عمران، مدیریت بحران، آبخیزداری، جغرافیا، زمین شناسی و…) نیازمند است.
۲. توجه مراکز دانشگاهی و آموزشی به ایجاد دورههای میان رشتهای مدیریت یکپارچه سیل به منظور آموزش و انجام پژوهشهای لازم برای توانایی تشخیص و پاسخگویی به مسایل توسعه کشور در تعامل با سیل الزامی است.
۳. ظرفیت سازی در سازمانها و نهادهای ذیمدخل در مدیریت یکپارچه سیل با رویکرد میان رشتهای به منظور توانمندسازی تصمیمگیران، برنامهریزان، طراحان و مجریان به سازگاری و همزیستی با سیل در ایران الزامی است.
۴. ظرفیتسازی روانی جامعه به منظور ارتقای نگاه به سیل در قالب فرصتی برای بهبود زیست پذیری در ایران الزامی است.
۵. ظرفیت سازی اجتماعی به منظور توانمندسازی و ایجاد بستر مشارکت مردمی در مدیریت یکپارچه سیل الزامی است.
۶. مدیریت غیرمتمرکز رواناب شهری در راستای توسعه پایدار مراکز سکونتگاهی ایران در دستور کار سازمانها و نهادهای ذیمدخل قرارگیرد.
۷. در برنامهریزی شهری و سرزمینی، رودخانهها در قالب استخوانبندی زیرساخت سبزآبی شهرها به رسمیت شناخته شود و با حفظ حرایم آنها، نسبت به رفع آسیبهای وارد به اکوسیستمهای رودخانهای اقدام شود.
اگر رفتار اجتماعی ساکنین ایران زمین پیش از دهه ۱۳۲۰ شمسی را مدنظر قرار دهیم از مشاهده انواع خلاقیتها و نوآوریهای سازگار با ساز و کار سیل غبطه میخوریم. مانند تعامل ساکنین سواحل جنوبی ایران (از دریای عمان تا خلیج فارس) که ضمن مدیریت سیل در ایام بروز این پدیده و دور نگه داشتن داراییهای خود از آسیب ناشی از آن، سیل را تبدیل به فرصتی در قالب منبع آب برای آبیاری و سایر مصارف بهداشتی خود میکردهاند.