عبور ایران از خط قرمز برداشت آبهای زیرزمینی؛. ۴۰ درصد آبخوانهای آبرفتی پساب دریافت میکنند
گزارش| تجارت فردا
اندیشکده تدبیر آب ایران در گزارشی توضیح داده که آب زیرزمینی نیمی از کل آب آشامیدنی، بیش از ۴۰ درصد آب آبیاری و یکسوم نیاز جهانی بخش صنعت را تامین میکند. در سراسر جهان، حدود ۵/۲ میلیارد نفر برای تامین آب آشامیدنی روزانه و دیگر نیازهای خانگی خود، تنها به آب زیرزمینی وابسته هستند.
منابع آب زیرزمینی مشترک، به سبب نوسان و تغییر اقلیم و افت کیفیت در معرض تهدید قرار دارند. توجه به حکمرانی آب زیرزمینی در رسیدگی به نگرانیها و چالشهای متعددی که این منبع و بهرهبرداران با آن روبهرو هستند بسیار مهم است.
سیل اگرچه ظاهری خشن و پرخسارت دارد اما یکی از مواهب سرزمینهای خشک است. اکنون که بحث عبور ایران از خط قرمز برداشت از آبهای زیرزمینی سرخط خبرهاست، بخشهایی از کشور در تنگنای خسارت جانی و مالی سیل در اردیبهشت ۱۴۰۳ قرار دارد. بخشهایی از استان فارس، کرمان، یزد، سیستان و بلوچستان در معرض سیلاب بودند. این وضع البته اکنون در چهارسوی عالم وجود دارد، از افغانستان و عراق در دو سوی مرزهای کشور گرفته تا چین که یکی از بزرگترین و پرخسارتترین حملات سیلابی جهان را تجربه کرد.
مرور خبرهای سیلاب از این نظر اهمیت دارد که میتوان در کنار سازماندهی و مدیریت فضا برای تسکین آلام خسارات مادی و معنوی سیل، این رخداد طبیعی خوفناک را به دالانها و حفرههای زیرزمین هدایت کرد و از آن بهره برد. رئیس سازمان مدیریت بحران کشور که اخیراً از عبور ایران از خطوط قرمز برداشت از آبهای زیرزمینی هشدار داده بود؛ با بیان اینکه مهمترین مخاطره کشور سیلاب است، تاکید کرده که «باید موضوع آبخیزداری و آبخوانداری را بهطور کامل انجام دهیم و امروز در دنیا احداث سدهای زیرزمینی آغاز شده است و سدهای زیرزمینی باعث میشود آب بیشتری به سفرههای زیرزمینی منتقل شود و فرونشست را کاهش دهد».
چشمانداز ناپایدار آب زیرزمینی در ایران
غلامعلی شاهحسینی، کارشناس بازنشسته شرکت مدیریت منابع آب ایران، در وبیناری که از سوی کارگروه ارتقای سواد آبی انجمن آموزشی مهندسی دانشگاه شریف برگزار شد، به بررسی تغییرات کمی و کیفی منابع آب کشور در دو دهه اخیر و پیشبینی دو دهه آینده با تاکید بر منابع آب زیرزمینی پرداخت. او تاکید کرد که بررسی تغییرات کمی و کیفی ۲۰ساله منابع آب از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ را تحلیل کرده و در نهایت این وضعیت را بر اساس دادههای موجود در ۲۰ سال آینده یعنی در سال ۱۴۲۰ قابل تعمیم میداند.
بر اساس دادههای تحلیل صورتگرفته، فعالیتهای انسانی و سیاستگذاری غلط، بیش از اثر رفتار قهری طبیعت مثل خشکسالی و اثرات تغییر اقلیم، بر منابع آب ایران فشار وارد کرده و آن را هدر داده است. با این حال مطالعات نشان میدهد که منابع آب زیرزمینی در گذر زمان در حال کاهش است. از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ اولین بیلان منسجم بر اساس دوره بلندمدت ۳۵ساله به دست آمده است که این بیلان عدد حدود ۱۲۰ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر ناشی از بارش را نشان میدهد. از سویی بیلان سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ بر اساس دوره بلندمدت ۴۰ تا ۴۵ساله عدد ۱۱۰ میلیارد مترمکعب را نشان میدهد. این مقایسه بیلان آب تجدیدپذیر موید کاهش طبیعی منابع آب در ایران است.
بر اساس دادههای مطرحشده در این گزارش، ۲۷ تا ۳۰ درصد آب ناشی از بارش در ایران، به آب تجدیدپذیر تبدیل میشود. از سویی از ۱۱۰ تا ۱۳۴ میلیون مترمکعب آب تجدیدپذیر در ایران، حدود ۹۸ تا ۱۰۴ میلیون مترمکعب آب مصرف شده که در مجموع نشان میدهد، حدود ۸۵ درصد آب تجدیدپذیر کشور مصرف شده است. این عدد هولناک یعنی ۲۰ درصد از این منبع باارزش، پیشخور شده و دیگر به دست آیندگان نمیرسد. با این حال در جهان این عدد بین ۴۰ تا حداکثر ۶۰ درصد مصرف شده و استاندارد جهانی چنین رقمی را نشان میدهد. آنچه در گزارش شاهحسینی قابل توجه است، تبدیل درصد بسیار زیادی از آب تجدیدپذیر ایران به فاضلاب و پساب است. ۳۳ درصد از آب تجدیدپذیر ایران بهطور مستقیم به چاه توالت فرستاده میشود و تبدیل به پساب میشود. این پساب عملاً آب را از کیفیت میاندازد و سبب از بین رفتن بخش مهمی از سرمایه ایران میشود. از سویی با این رویه آلودگی، یک آبخوان تا حدود ۱۰ درصد آب آلوده به پساب را میتواند تحمل کند، اما اکنون در ایران حدود ۴۰ درصد آبخوانهای آبرفتی پساب دریافت میکنند و این برای سرزمین بسیار خطرناک است.
با نگاهی به هر دو بیلان ۳۰ و ۴۵ساله طرحشده در گزارش، به این نتیجه میرسیم که حدود شش میلیارد مترمکعب کسر مخرن آبرفتی در ایران وجود دارد. این آمار به زبان ساده یعنی آبخوانهای آبرفتی ایران با محدودیت توان آبدهی مواجه شدهاند. این وضعیت را باید در نظر گرفت که بهطور مستمر در ایران تعداد چاههای غیرقابل کنترل در حال زیاد شدن است و از سویی تغییر اقلیم نیز اثرات مخرب خود را در کاهش بارش و تغییر الگو و افزایش دما نشان میدهد. بر این وضعیت ناپایدار باید شرایط آبخوانهای کشور و دشتهای فروپاشیده را نیز اضافه کرد که دیگر توان آبدهی ندارند.
مخزن آب تجدیدپذیر در شرایط بحرانی
سال ۱۴۰۰ حدود ۱۰۵ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در کشور وجود داشته است. مقایسه روند بارشی و اندازهگیری آب تجدیدپذیر کشور طی بیلان ۴۵ساله نشان میدهد وضعیت مخزن آب تجدیدپذیر ایران از ۱۲۰ به ۱۱۰ و بعد به ۹۵ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است. هر ۱۰ سال حدود پنج میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در ایران کم شده است. اگر ۱۵ درصد کاهش بیلان آب تجدیدپذیر محصول تغییرات اقلیمی و شرایط آبوهوایی است، بر اساس برآوردها حدود ۴۵ میلیارد مترمکعب از آب تجدیدپذیر در ایران مستقیماً با فعالیتهای انسانی هدر رفته است. در کنار تغییرات آبوهوایی باید به تغییرات جمعیتی و اثر آن بر سرانه آب تجدیدپذیر کشور نیز اشاره کرد. کشور در سال ۱۳۶۷ وارد دوران افت مخازن آب تجدیدپذیر شده است. این روند بهطور کلی با شیب تندی به سمت افزایش جمعیت رفته است. کشور از ۳۰ میلیون نفر در دهه ۶۰ به ۹۰ میلیون نفر در ۱۴۰۰ رسید. اگرچه در نهایت با ثابت شدن نرخ رشد جمعیت در آینده و احتمالاً بعد از ۱۰۰میلیونی شدن ایران، روند از دست رفتن آب تجدیدپذیر در آینده نیز متوقف شده یا ثابت خواهد ماند.
اما بر اساس دادههای موجود و با تحلیل روند مصرف از سفرههای زیرزمینی و منابع سطحی و میزان هدررفت آبهای تجدیدپذیر و دیگر مولفهها میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که در ۳۵ سال آینده تنها سه استان کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و چهارمحال و بختیاری با تنش آبی درگیر نیستند. همچنین استان گیلان میتواند با منابعی که وجود دارد خود را نجات دهد. اما حتی استانی مثل مازندران در زمره استانهای دچار تنش آبی خواهد بود. بر اساس دادهها استانهای خوزستان، مازندران، کرمانشاه، فارس و خراسان جنوبی در سال ۱۴۱۰ وارد مرحله تنش آبی خواهند شد. ۱۵ استان دیگر کشور بحران آبی را از سال ۱۴۰۰ شروع کردهاند. همچنین شش استان دیگر ایران اکنون وضع بحرانی دارند. اما برای حل مشکلات این استانها و پیشگیری از تنشهای احتمالی و قطعی پیشرو، باید به سمت تامین آب برونسرزمینی بهخصوص از طریق دریا رفت. یعنی آب از دریا را به سمت سرزمین اصلی انتقال داد و از پروژههای انتقال درونسرزمینی به شدت پرهیز و آن را کاملاً متوقف کرد.