مشکل کمبود آب وارد فاز جدید شد؛جنگ آب در کشور تا چه حد جدی است؟

منتشر شده در صفحه صفحه نخست | شماره 1909

مشکل کمبود آب وارد فاز جدید شد؛جنگ آب در کشور تا چه حد جدی است؟

تراژدی آبی امروز در حالی بخش‌های مختلف جامعه و گروه‌های مختلف قومی را رودرروی همدیگر قرار داده که کمتر کسی از وقوع این چالش در فلات مرکزی ایران تصویری دارد. این منطقه که به واسطه آشنایی تاریخی با مساله کم‌آبی درکی فرهنگی از مساله کم‌آبی دارد، قربانی یک «بازیگر غایب» است.
مشکل کمبود آب در ایران وارد فاز جدیدی شده است. این‌بار شهروندان سه استان اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری درگیر دوره تازه‌ای از تنش آبی به‌دلیل دهه‌ها سیاستگذاری اشتباه شده‌اند. انتقال آب زاینده‌رود به شهرهای همجوار، بضاعت آبی منطقه را به حداقل رسانده و این در حالی است که بارش‌ها در این بخش از کشور یک‌سوم میانگین کشوری است.
همزمان اما به‌دلیل غیبت حکمرانی آب، حجم عظیمی از ولخرجی آبی صورت‌گرفته و بیش از توان این بخش از کشور، وعده آب داده شده است. در واقع دولت به جای ایفای درست نقش خود به‌عنوان داور بازی، نقش منجی را در پیش گرفته و به جای تولید کالای عمومی که همان حکمرانی آب است به سمت پوپولیسم آبی رفته است. انتقال انبوه آب از سایر مناطق به شهرهای فلات مرکزی، بی‌توجهی به تبعات استقرار حجم عظیمی از صنایع آب‌بر در این بخش در کنار موافقت با توسعه کشاورزی آبی موجب شده تا پیوسته عطش آبی ساکنان این بخش از کشور بیشتر شود. بازی انتقال آب برای تراز کردن مازاد تقاضا اما بالاخره به انتهای خود رسیده است. جایی که ساکنان منطقه که ده‌ها هزار سال با کم‌آبی کنار آمده‌اند، به اختلاف شدید رسیده و «اشک آب» را درآورده‌اند. تصویر لوله‌های شکسته‌شده در حد فاصل دو استان یزد و اصفهان، بارزترین مصداق جاری شدن «اشک آب» است. تصویری که خروجی عینی ده‌ها سال بی‌توجهی به تنش و خشکیدگی در بخش آب است.سال‌هاست که برای نیازهای جدید در این منطقه اعم از کشت برنج، تولید صنعتی آب‌بر و جمعیت انبوه، دولت وعده می‌دهد حال آنکه سیاست درست باید بر تامین نیاز شرب شهروندان متمرکز می‌شد و به جای توسعه صنایع سنگین یا کشاورزی آب‌بر، توسعه گردشگری و ایجاد مشاغل خدماتی و صنعتی محور کار قرار می‌گرفت. موافقت با ایده‌های عجیبی نظیر بازگرداندن آب به زاینده‌رود از جمله نشانه‌های غیبت حکمرانی آب در فلات مرکزی کشور است. اقدامی که بیش از سیراب کردن محیط زیست منطقه عامل بحران در فلات مرکزی شده است.تراژدی آبی امروز در حالی بخش‌های مختلف جامعه و گروه‌های مختلف قومی را رودرروی همدیگر قرار داده که کمتر کسی از وقوع این چالش در فلات مرکزی ایران تصویری دارد. این منطقه که به واسطه آشنایی تاریخی با مساله کم‌آبی درکی فرهنگی از مساله کم‌آبی دارد، قربانی یک «بازیگر غایب» است. بازیگری که به جای محدود کردن مصرف و نقش‌آفرینی درست برای متعادل کردن مصرف آب، در نقش یک منجی به دستکاری مصنوعی در عرضه و تقاضای آب اقدام کرد. موضوعی که با گذر زمان اثر واقعی خود را به همه نشان داد.داستان از چه قرار است؟ از دهه۵۰ به این‌سو، ده‌ها گزارش رسمی و صدها پژوهش دانشگاهی از اضطراری بودن شرایط آبی دشت‌های مختلف کشور خبر داده‌اند؛ اما سیاستگذاران با فراموش کردن عاقبت پوپولیسم، وعده‌های آبی دادند. توسعه صنعتی و بعد احیای کشاورزی نه تنها عامل توسعه پایدار نشده که منطقه درگیر بحران جدی آب است و کشاورزی در این منطقه به‌عنوان اصلی‌ترین بخش مصرف‌کننده آب با آینده‌ای نامطمئن رو‌به‌رو است. سیاستگذاری در این زمینه اما فاقد نگاه جامع و توسعه‌ای به مساله آب است. بررسی تاریخی بیانگر این است که رویکرد دولت‌ها در مواجهه با بحران آب در ایران، همواره نگاه امنیتی، همراه با وعده‌های پوپولیستی و سیاست‌های جزءنگر بدون در نظر گرفتن مولفه‎‌های توسعه پایدار بوده است.
کارشناسان در این زمینه تاکید دارند برای حل مساله در بلندمدت، اقتصاد سیاسی آب باید در نظر گرفته شود. به گفته آنها، حل بحران آب در ایران بدون بازنگری در حکمرانی اقتصادی، امکان‌پذیر نیست. بحران آب در ایران همچنین در ارتباط با سیاست خارجی است. استفاده از تکنولوژی روز دنیا، ارتباط با شرکای تجاری برای تامین محصولات و امنیت غذایی، نیازمند ارتباط تجاری پایدار است.
نگاهی به برخی آمارها و شاخص‌ها بیانگر این است که بحران آب در کشور فراتر از مساله آب در فلات مرکزی و تنش سه استان اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری است. شاخص‌های بین‌المللی در حوزه آب، اگر میزان مصرف منابع آب تجدیدپذیر در یک قلمرو جغرافیایی بیش از ۴۰درصد آن منابع باشد، آن منطقه با بحران شدید روبه‌رو است. در حال حاضر میزان مصرف منابع آب تجدیدپذیر در برخی مناطق بین ۹۰ تا ۱۳۰درصد است. از طرف دیگر کسری تجمعی منابع آب زیرزمینی کشور به بیش از ۱۵۰میلیارد مترمکعب رسیده است و این موضوع عامل اصلی بحران فرونشست زمین در کشور است. جریان رودخانه‌های کشور در دهه‌۹۰ نسبت به دهه‌۵۰ تا حدود نصف کاهش‌یافته است. سطح آب زیرزمینی خیلی در دشت‌ها ۲۰۰ تا ۴۰۰ متر پایین رفته است و آبخیزداری و آبخوان‌داری غالبا به احیای منابع آب زیرزمینی منجر نمی‌شود. در حال حاضر ناترازی آب در آبخوان‌های کشور به ۱۴۵میلیارد متر مکعب آب رسیده که این امر مهم‌ترین عامل فرونشست زمین است.
میزان بارندگی سالانه در ایران تقریبا یک‌سوم خشکی‌های جهان است و حدود ۲۳۰میلی‌متر در برابر ۸۳۰میلی‌متر میزان متوسط بارندگی در جهان است. کمبود آب در حال حاضر علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن بخش کشاورزی و صنایع به تامین آب شرب رسیده است و به نظر می‌رسد سال پیش رو به تنش آبی به واسطه کاهش بارندگی‌ها و تشدید خشکسالی تشدید شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از «کاغذ وطن» بیشتر بدانید :

برخی از نویسندگان

برخی از مقالات

آمار سایت

  • کاربران آنلاین : 0
  • امروز: 78
  • دیروز: 182
  • هفته: 1,204
  • ماه: 4,782
  • سال: 91,347