تابستان نزدیک و کژدُم‌ در کمین شیربچه‌های دره سُمسیل‌ها

منتشر شده در صفحه صفحه نخست | شماره 739

تابستان نزدیک و کژدُم‌ در کمین شیربچه‌های دره سُمسیل‌ها

۶۰۰ کیلومتری جنوب کرمان در حوزه شهرستان قلعه‌گنج مردمانی کپرنشین سال‌ها است که در حاشیه دره‌ای به نام سُمسیل‌ها زندگی می‌کنند، شرایط سخت زندگی در این دیار دورافتاده از فرزندان آنها شیربچه‌هایی سرشار از امید ساخته است.گزارشی از وضعیت ساکنان روستاهایی که در بخش چاه‌دادخدا و زیر دامنه کوه‌های مارز و حاشیه رودخانه سُمسیلی قلعه‌گنج زندگی می‌کنند را پیش رو داریم، به اتفاق فرماندار قلعه‌گنج و جمعی از مسوولان راهی این منطقه شدیم تا ببینیم اهالی این مناطق کم‌برخوردار چگونه روزگار می‌گذرانند و چه خدماتی به آنها ارائه شده و چه کمبودهایی دارند.از قلعه‌گنج شروع می‌کنیم، خطه‌ای گرمسیر که به عنوان یکی از مناطق دورافتاده و محروم کشور در فاصله ۴۲۰ کیلومتری جنوب کرمان واقع شده است. ساعتی پس از اذان صبح از قلعه‌گنج به طرف چاه‌دادخدا حرکت کردیم، از روستای سَلمانیه و اردوگاه که عبور کردیم در مسیر چاه‌دادخدا به سمت صولان و رمشک وارد یک جاده فرعی آسفالته‌ای که در سمت راست بود شدیم، یک راه آسفالته خلوت که از میان چند آبنما و مسیر پخش‌سیلاب می‌گذشت، بخشی از آسفالت جاده را سیلاب بهاره با خود برده بود، پس از مدتی بالا و پایین شدن در این جاده ناهموار به راه خاکی روستای چاه‌المدین رسیدیم، می‌توان گفت اینجا آغاز سفر یک روزه ما بود، چاه‌المدین در عین محرومیت اما امکاناتی هم داشت، خانه بهداشت، دکل تلویزیونی و مخابراتی، مدرسه نوساز و مسجد روستا را همینطور که از مسیر عبور می‌کردیم مشاهده کردم. « می‌گویند در گذشته شخصی به نام المدین در این منطقه یک چاه آب حفر کرده و باعث آبادانی این منطقه شده است» چاه‌المدین را که پشت سر گذاشتیم در یک جاده خاکی و نسبتا همواری قرار گرفتیم، با عبور از چند تپه و صخره بزرگ پس از گذشت ۳۰ دقیقه به دره سُمسیلی رسیدیم، این دره در زیردامنه کوهستان مارز و کوه اورتین قرار داشت، اهالی جنوب کرمان جاذبه‌های طبیعی این رودخانه را خوب می‌شناسند، خودروها روی آب‌های زلال رودخانه به حرکت ادامه دادند و برخلاف جریان آب به سمت بالادست رودخانه حرکت کردیم، حجم آب زیاد نیست و مشکلی برای تردد نداریم، برای دسترسی به روستاهای بُن‌گرو، سرزه و جُهلدر باید از داخل دره و رودخانه سُمسیلی عبور کنیم، الان حجم آب کمتر شده و در پهنای رودخانه جاری است. « این دره رویش‌گاه گیاه سُمسیل بوده و برای همین آن را دره یا رودخانه سُمسیلی نامیده‌اند، سُمسیل یک گیاه شور مزه است که محلی‌ها آن را به صورت آب‌پَز به عنوان یک وعده غذایی مقوی میل می‌کنند»در میانه راه یکی از اهالی سَرزه که با موتورسیکلت از روستای سلمانیه برمی‌گشت با ما همراه شد، یک موتورسیکلت شکاری که از دو طرف زین آن، هندوانه و اقلام خوراکی آویزان بود، تنها وسیله نقلیه برای رفت و آمد اهالی، همین موتور سیکلت‌ها هستند که حتی در مواقع ضروری زنان باردار و بیماران را به نزدیکترین مراکز درمانی می‌رسانند. به آرامی بر خلاف آب و به سمت آسمان حرکت کردیم، صدای کودکانی که درحال بازی بودند در دره می‌پیچید، مهدی شهسواری فرماندار قلعه‌گنج با شنیدین صدای بچه‌ها علامت داد که توقف کنیم.

بومی‌های این منطقه فرزندان خود را شیربچه صدا می‌زنند

فرماندار به سمت بچه‌ها رفت و سر صحبت را با آنها باز کرد، از وضعیت تحصیلی‌شان سوال کرد و خطاب به کودکان گفت، تاکنون کدام یک از ما را دیده‌اید و می‌شناسید، یکی از پسربچه‌ها که حدود ۱۰ سال سن داشت با انگشت اشاره، رییس کمیته امداد قلعه‌گنج را نشان داد و گفت: این پیمان است «برایم جالب بود که یک کودک، مدیر کمیته امداد امام خمینی (ره) را به نام کوچک می‌شناسد و صدا می‌زند»دره سمسیل‌ها سنگ‌های سخت و برنده‌ای دارد و من متعجب بودم که کودکان این دره چگونه با پاهای برهنه روی این سنگ‌ها راه می‌روند و بازی می‌کنند، نمی‌دانم اگر در حین بازی پای یکی از این دِلاله‌ها ( در گویش محلی به معنی عزیزان) روی عقرب بیاید چه اتفاقی رخ می‌دهد. حقیقتا چابکی این کودکان برایم شگفت‌آور است، براستی آن‌ها شیربچه‌های دره سمسیل‌ها هستند. « بومی‌های این منطقه فرزندان خود را شیربچه صدا می‌زنند»حسین احسانی یکی دیگر از اهالی روستای جُهلدر است. او با ۶۵ سال سن بیش از ۳۰ سال سال است که در همین روستا و اطراف آن زندگی عشایری دارد.همراه با احسانی به طرف یک واحد کپری نیمه‌تمام رفتم که با مشارکت بنیاد علوی و بنیاد مسکن احداث شده، کف این کپر لایه‌ای از سیمان کشیده شده و پنجره هم ندارد، از ظاهرش مشخص است از پس از اتمام این واحد مسکونی هیچ کس در آن سکونت نداشته و کهنه و فرسوده شده است.این مرد ۶۵ ساله کوهستان عنوان کرد: برای ساخت این کپرها آن هم در چنین منطقه دورافتاده‌ای هزینه‌های زیادی شده است اما تعدادی از آن‌ها به واسطه همین موارد جزئی که پیمانکار باید انجام می‌داد متاسفانه هنوز به اهالی تحویل داده نشده‌اند و برخی از اهالی همچنان در کپرهای سنتی که خودشان در گذشته ساخته‌اند زندگی می‌کنند. او از مارها و عقرب‌ها هم برایمان گفت که چگونه نیمه‌شب‌ها صدای جیغ و فریاد کودکان را بلند می‌کنند. فاصله تا نخستین مرکز درمانی چاه‌دادخدا حدود ۲ ساعت است و اگر وسیله نقلیه‌ای در دسترس نباشد مدت زمان بیشتری طول می‌کشد تا کودکِ دره سمسیل‌ها نخستین آمپول عقرب‌گزیدگی زندگی‌اش را تجربه کند، خدا کند زهر در بدنش پخش نشده باشد، او باید زنده بماند، بزرگ شود، درس بخواند و روزی این منطقه کم‌برخوردار را از محرومیت نجات دهد. امید در چشمان اهالی این منطقه موج می‌زند.

اگر بخواهند سوراخ‌های کپر را بپوشانند، آنگاه گرما قاتل جانشان می‌شود و اگر بخواهند هم از مارها و عقرب‌ها و هم از گرما و سرما در امان باشند باید درزها را بپوشانند و تنها راه حل این مشکل ۱۵۰ ساله، برق است. برق که داشته باشند همه سوراخ‌ها را می‌گیرند و کولر را روشن می‌کنند.یکی از دلایلی که آمار مرگ و میر ناشی از عقرب‌گزیدگی را در جنوب کرمان قابل توجه کرده، همین موضوع است، البته بسیاری بر این باورند مشکل اصلی مردم این روستاها جاده است و اگر جاده درستی در دسترس باشد می‌توانند بیماران و عقرب‌گزیده‌ها را زودتر به مرکز درمانی برسانند و حرفشان کاملا صحیح است چون شنیده‌ام مادران باردار زیادی نوزادان خود را در میانه همین راه‌های سخت‌گذر و کناره رودخانه‌ها به دنیا آورده‌اند.« از آنجا که آمارها معمولا به صورت سه ماهه منتشر می‌شوند جدول جدیدی از عقرب‌گزیدگی‌های امسال در دست نداریم اما در سه ماهه نخست سال گذشته ۹۰۰ مورد عقرب‌گزیدگی در جنوب کرمان گزارش شده است»تابستان نزدیک است و کژدُم‌ها در کمین کودکانِ دره سُمسیل‌ها…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از «کاغذ وطن» بیشتر بدانید :

برخی از نویسندگان

آمار سایت

  • کاربران آنلاین : 10
  • امروز: 107
  • دیروز: 271
  • هفته: 2,342
  • ماه: 7,495
  • سال: 24,979