جاماندگی زنان از بازار. ایران پس از افغانستان و عراق، پایین‌ترین نرخ مشارکت اقتصادی زنان را در میان همسایگان خود دارد

منتشر شده در صفحه صفحه نخست | شماره 1780

جاماندگی زنان از بازار. ایران پس از افغانستان و عراق، پایین‌ترین نرخ مشارکت اقتصادی زنان را در میان همسایگان خود دارد
گزارش | اطلاعات
برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد پس از افغانستان و عراق، ایران پایین‌ترین نرخ مشارکت اقتصادی زنان را در میان همسایگان خود دارد؛ درحالی‌که نرخ مشارکت اقتصادی در کشورهایی مانند عربستان و عمان بیش از دو برابر ایران است.
زنان بیش از نیمی از جمعیت بالقوه کشور برای ورود به عرصه‌های اقتصادی و نقش‌آفرینی در زمینه‌های رشد و توسعه اقتصادی هستند و تغییرات و تحولات اجتماعی و اقتصادی، محدوده انتخاب را برای آنان افزایش می‌دهد اما فرصت انتخابگری برای زنان در جامعه، همواره با موانع، مشکلات و چالش‌های جدی همراه بوده است؛ به‌گونه‌ای که از بسیاری از انتخاب‌های ممکن در محدوده زیست اجتماعی خود محروم بوده‌اند.
*انقلاب انتظارات فزاینده
دکتر باقر قشلاقی، جامعه‌شناس فرهنگی در زمینه مشکلات زنان برای ورود به اجتماع می‌گوید: دیوید هیر، جمعیت‌شناس، پدیده‌ای به نام «انقلاب انتظارات فزاینده» را مطرح و بر اساس آن تبیین کرده است که با بهره‌گیری از قدرت انواع گوناگون وسایل و تجهیزات ارتباطی، امروزه بسیاری از کشورهای جهان سوم به تفاوت چشمگیر خود با سطح پیشرفت در جهان توسعه‌یافته پی برده‌اند و به همین جهت همواره می‌کوشند تا این تفاوت را کاهش دهند و هرچه بیشتر خود را به ویژگی‌های زندگی پیشرفته و مدرن نزدیک‌تر کنند. بااین‌همه، میزان اشتغال زنان در کشور ما علی‌رغم گسترش تکنولوژی‌های جدید ارتباطی و جهانی‌شدن، افزایش تحصیلات و کاهش باروری، در مقایسه با کشورهای پیشرفته و حتی برخی کشورهای درحال توسعه، همچنان پایین است.
او می‌افزاید: در این سال‌ها مشکلات اقتصادی، تأثیرات منفی گسترده‌ای بر خانواده‌ها داشته و بهبود کیفیت زندگی، رؤیایی است که بیش از مردان، دغدغه جدی زنان است؛ زیرا زنان به‌عنوان هسته مرکزی خانواده در جامعه ایران شناخته می‌شوند. آنها دوست دارند درگیر خانه و فرزندان خود باشند و محل امن و آرامی را برای بچه‌ها و همسرانشان فراهم سازند. زنان بیش از مردان به فکر محرومیت‌ها، کمبودها، مشکلات و انتظارات اعضای خانواده هستند و دوست دارند این کاستی‌ها را برطرف کنند.
همین زنان، برای جبران بخشی از کاستی‌ها و رفع قسمتی از مشکلات خانواده، بارها به پیداکردن شغل و منبع درآمد فکر کرده‌اند تا بتوانند کمک‌خرج خانواده باشند. به نظر می‌رسد اشتغال، به‌ویژه در شرایط نامساعد اقتصادی، برای بسیاری از زنان نه یک رؤیای شیرین و از سر شکم‌سیری، بلکه موقعیتی است که احساس می‌کنند از طریق آن می‌توانند باری از مشکلات خانواده بردارند و از گرفتاری‌ها بکاهند.
درحال‌حاضر بیش از ۲۳۳ هزار راننده زن در تاکسی‌های اینترنتی مانند اسنپ و تپسی کار می‌کنند، ۱۲ درصد خانوارهای ایرانی، زن‌سرپرست هستند، دوسوم کارها توسط زنان انجام می‌شود و بخش مهمی از کارهایی که زنان انجام می‌دهند به‌صورت غیررسمی انجام می‌گیرد. این مسائل نشان می‌دهد که زنان تا چه میزان گرفتار و درگیر پیامدهای سخت و ناگوار مشکلات اقتصادی هستند.
*نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران
قشلاقی با بررسی آمارها می‌گوید: پس از افغانستان و عراق، ایران پایین‌ترین نرخ مشارکت اقتصادی زنان را در میان همسایگان خود دارد؛ درحالی‌که نرخ مشارکت اقتصادی در کشورهایی مانند عربستان و عمان بیش از دو برابر ایران است.
از جمعیت شاغل ۲۶ میلیون نفری کشور، سهم زنان ۱۷ درصد و سهم مردان ۸۳ درصد است. این آمار نشان می‌دهد زنان نرخ مشارکت پایینی در اشتغال دارند و نرخ بیکاری آنها بسیار بالاست. در سال ۲۰۲۳ نرخ مشارکت اقتصادی زنان در جمهوری آذربایجان ۶۷ درصد، در ارمنستان ۵۶ درصد و در ترکمنستان حدود ۵۰ درصد بوده است. در همان سال همچنین نرخ مشارکت اقتصادی زنان در عربستان معادل ۵/۳۴ (سی و چهار و پنج دهم) درصد بود. عمان نیز ازجمله کشورهای مسلمانی به شمار می‌آید که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در آن بالاتر از ایران است. این کشور طی دهه‌های گذشته تلاش کرده تا مشارکت زنان در نیروی کار را افزایش دهد.
*خستگی مسئولیت زنانه
این جامعه‌شناس می‌گوید: مدیریت خانه برای زنان، صرفا انجام ‌دادن یک کار معمولی نیست، آنها خود را مسئول خانه و اتفاقات آن نیز می‌دانند؛ درحالی‌که مردان تلاش می‌کنند نقش کمرنگی در مسئولیت‌های خانه بر عهده بگیرند. مدیریت خانه برای زنان چیزی فراتر از انجام‌ دادن تعدادی کار مشخص و معمولی است؛ چیزی فراتر از برداشتن و گذاشتن و جابه‌جا کردن و گردگیری و جارو کشیدن. در این میان زنان شاغل، با شرایط پیچیده‌تری روبه‌رو هستند.
برای زنان شاغل، خستگی ناشی از کار بیرون، هیچ‌گاه به‌درستی تعریف نشده است. درحالی که مراجعت مردان به خانه بعد از یک روز کاری، معمولا برای استراحت است، اما زن، خسته از کار روزانه، به خانه که می‌رسد با سنگینی و فشار کارهای خانه روبه‌رو می‌شود. این مسأله، خستگی را در زنان افزایش می‌دهد و موجب فرسودگی آنها می‌شود. در مقابل، مردان معمولا پشتیبان و حمایتگر خوبی برای زنان در انجام مسئولیت‌های درون خانه نیستند و همواره زنان در زیر فشار مسئولیت‌های مختلف، تنها می‌مانند.
قشلاقی ادامه می‌دهد: مردسالاری همواره در افزایش شکاف جنسیتی، نقش جدی داشته است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد سلطه مردان و حضور آنها در رأس هرم و سلسله‌مراتب سازمان‌ها و شرکت‌ها، مانع مشارکت اقتصادی زنان است؛ ازاین‌رو، بخش مهمی از شکاف و نابرابری جنسیتی، محصول ساخت اجتماعی و فرهنگی مردانه است.
مردان در جامعه ما همواره قدرت و تسلط را در اختیار داشته و بر حفظ آن پافشاری کرده‌اند. آدامز و سیدای، دو جامعه‌شناس، معتقدند همین قدرت و تسلط، بسیاری از فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی را برای مردان مهیا کرده و زنان را از صحنه اقتصادی و اجتماعی خارج می‌کند.
درعین‌حال برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد بهبود کیفیت زندگی برای زنان، مسأله‌ای جدی است و علی‌رغم این موضوع، زنان دوست دارند حضور اجتماعی داشته باشند، به رشد فردی و منزلت اجتماعی دست یابند، در تصمیم‌گیری‌های خانواده نقش جدی ایفا کنند و صرفا یک عضو منفعل و تسلیم نباشند. زنان در فضای مردسالارانه، دچار چالش‌های مختلف با خانه و جامعه می‌شوند و در گذر زمان یاد می‌گیرند که مشکلات را چگونه تحمل کنند و چه هزینه‌هایی بپردازند تا به علایق و خواسته‌های خود برسند.
*زنان و فشار تعارض‌های نقشی
این جامعه‌شناس می‌گوید: در شرایطی که زنان برای ورود به فضای اجتماعی می‌کوشند و قصد وارد شدن به محیط‌های کاری و اشتغال را دارند، در مقایسه با مردان از فرصت‌های شغلی، درآمد و امنیت شغلی کمتری برخوردارند. این مسائل باعث آسیب‌پذیری زنان شده است.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد وقتی مردان و زنان، ساعات یکسانی را در شغلشان صرف می‌کنند، زنان بیشتر از مردان دچار تعارض نقش می‌شوند؛ زیرا آنان در مقایسه با مردان به دلیل نقش‌های متعددی که در خانه و محل کار دارند و همچنین انتظاراتی که از آنان وجود دارد، دچار فشارهای بیشتری هستند.
این فشارها و تعارض‌ها زنان را در معرض آسیب‌ها و مخاطرات جدی قرار می‌دهد. از سوی دیگر، جامعه نه‌تنها نگاه حمایتگرایانه‌ای به زنان ندارد، بلکه فشار بیشتری را بر آنان تحمیل می‌کند. نتیجه فشارهای تولیدشده، آسیب فیزیکی و روانی مانند تنش، اضطراب، افسردگی، بی‌حوصلگی و خستگی است. در چنین شرایطی، زنان ناچارند فشار بیشتری تحمل کنند تا انتظارات ناشی از نقش‌های متعدد را برآورده سازند.
زنان در جامعه ما، به دلیل فشارهای اجتماعی و خانوادگی، در دوراهی شاغل بودن یا خانه‌دارشدن قرار گرفته‌اند، سیاست اجتماعی ایران نیز همچنان، مرد نان‌آور و زن خانه‌دار را ترجیح می‌دهد. خیلی از اوقات، فشار اجتماعی و فرهنگی موجب شده که زنان در این دوراهی، علی‌رغم داشتن تحصیلات بالا و مهارت‌های مختلف، از کارکردن چشم‌پوشی کنند؛ زیرا بازار کار ایران همواره مردانه بوده و زنان نتوانسته‌اند در این بازار سهم خود را بگیرند و عموما در رویارویی با مشکلات مختلف، مجبور شده‌اند کوتاه بیایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از «کاغذ وطن» بیشتر بدانید :

برخی از نویسندگان

آمار سایت

  • کاربران آنلاین : 0
  • امروز: 4
  • دیروز: 154
  • هفته: 1,034
  • ماه: 4,306
  • سال: 58,150