میراث اوزال
محسن جلال پور
به این روزهای ترکیه نگاه نکنیم که پر از حاشیه است و ماجرا جویی. آن قدر که بیشتر مردم این کشور هم نگرانند و از خود میپرسند برای چه در ایام اخیر این همه حاشیه به این کشور تحمیل شدهاست؟ در سفری که اخیرا به شهرهای استانبول و آنکارا داشتم، کنجکاو بودم بدانم مردم این کشور چه نگاهی به سیاستهای پر هزینه دولت خود در حوزه بین الملل دارند و بارها شنیدم که آنها هم ناراضیاند. هرچند در مذاکره با یک ایرانی از نقدهای شدید پرهیز میکردند اما در چشمهایشان میشد یک علامت سوال بزرگ دید. واقعا برای چه؟ داستان توسعه در ترکیه سال هاست برای نظریه پردازان اقتصادی و سیاسی، یک مثال دم دستی است. هرجا میخواهند کشوری موفق را مثال بزنند، سراغ ترکیه میروند. با این حال مدل ترکیه با ایدههای نه چندان عاقلانه سیاست خارجی دولت اردوغان یکیدوسال اخیر در تضاد است. ستیزه جویی در روابط بین الملل، حمایت از داعش، تلاش مضاعف برای براندازی حکومت در سوریه، درگیری مداوم با کردها و در نهایت پنجه در پنجه خرس افکندن، ایدههای خوبی نیست و قاعدتا برای اقتصاد این کشور هزینههای گزاف بههمراه خواهد داشت. جمعه هفته پیش یکی از بازرگانان ترک درگوشی به من گفت «انداختن هواپیمای روسیه یعنی نابودی اقتصاد ترکیه» و همین گونه هم شد. ظرف مدت یک هفته پس از آن ماجراجویی دور از انتظار، روسیه درهایش را به کالاهای ترکیه بست. گردشگرانش را از رفتن به این کشور برحذر داشت و حتی کامیونهای ترکیه را در مرز سوریه به آتش کشید. به قول آن بازرگان سرشناس ترکیه «این یعنی بازی با آتش».
برای من، داستان توسعه در ترکیه تا آنجا شیرین و دلچسب است که پای یک ایده تاریخی یا احیای یک فکر قدیمی در میان نباشد. ایده احیای امپراطوری عثمانی در دنیای حاضر مثل این است که ما در بازار تهران، راسته مسگرها را دوباره احیا کنیم. ایدهای پر سروصدا اما بیفایده. آن هم زمانی که سفیران اقتصادی ترکیه در تسخیر کشورها بسیار موفقتر از پیشینیان خود در امپراطوری عثمانی بودهاند. کدام کشور را در منطقه سراغ دارید که به اندازه ترکیه در صادرات موفق عمل کرده باشد؟ ترکیه در سالهای ابتدایی دهه ۱۹۸۰ سیاست جایگزینی واردات را کنار گذاشت و آزاد سازی اقتصادی را در دستور کار قرار داد. رفته رفته از حجم فعالیتهای دولت به شدت کاسته شد و نقش آن در مقام تولیدکننده اصلی کالا و خدمات، بهجز در زیر ساختها به شدت کاهش یافت. بیشتر این اصلاحات مدیون سیاستمدار تکنوکراتی به نام تورگوت اوزال بود.. او زمانی گفته بود: «ما خوشبخت هستیم که نفت نداریم، ما مجبوریم سخت کار کنیم تا پول در بیاوریم.» در شرایطی که بیشتر دولتهای سوسیالیست دنیا، روزهای آخر عمر خود را سپری میکردند، دولت تورگوت اوزال جهتگیری مشخصی درباره گذار از اقتصاد دولتی داشت. نکته قابل توجه سیاستهای او، مشروعیت بخشیدن به بخش خصوصی برای گذار به توسعه بود. در دورهای که اوزال قدرت و ابتکار عمل را دردست داشت، در ناحیه مرکزی ترکیه تجار و بازرگانانی متولد شدند که بعدها نقش اصلی را در سیاست و اقتصاد این کشور را بر عهده گرفتند. اوزال پرچمدار برنامه آزادسازی شده بود و بسیاری از افرادی که اطراف وی بودند، شامل اعضای کابینه، ارتباط و تجربه قبلی با بخش خصوصی داشتند. خود اوزال روزگاری بهعنوان مدیر عامل یک بنگاه بزرگ خصوصی فعالیت کرده بود و روابط گستردهای با تجار و صنعتگران بخش خصوصی داشت. بنابراین موتور محرک رشد اقتصادی در ترکیه، بازرگانان و کارآفرینان جدیدی بودند که در حقیقت ثمره اصلی آزادسازیهای تورگوت اوزال بودند. در مقابل این طبقه نوخاسته، بازرگانان ملی گرا و کمالیستهای ترکیه قرار داشتند که به صورت سنتی، اداره صنایع بزرگ این کشور در اختیار آنها بوده است.
نکته جالب این است که بازرگانان عضو انجمن بازرگانان مستقل ترکیه که به موسیاد (MUDIAD) معروف است، اسلام گرا هستند و در سیاست، از حزب عدالت و توسعه طرفداری میکنند. در مقابل طبقه نوخاسته و نسبتا مذهبی بازرگانان ترکیه که به حزب عدالت و توسعه گرایش دارند، اعضای توسیاد (TUSIAD) بیشتر متمایل به کمالیستهای ترکیه هستند. کمالیستها از اصلاحات فراگیر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در کشور خود دفاع میکنند و به طور خلاصه به غرب تمایل دارند. توسیاد در سال ۱۹۷۱ توسط چند مجموعه برجسته از صنایع ترکیه شکل گرفت. این نهاد روابط بسیارخوبی با جناح لائیک ترکیه و مراکز بازرگانی بین المللی دارد. نتیجه اینکه: حزب عدالت و توسعه از هنگام به قدرت رسیدن، همواره تلاش میکند تا نقش دولت را در فعالیتهای اقتصادی کم کند. این حزب، مدافع آزاد سازی و متعهد به ادغام اقتصاد ترکیه در اقتصاد جهانی است. همان گونه که اشاره شد، این فرایند در ابتدای دهه ۱۹۸۰ با حضور تورگوت اوزال آغاز شد. از این دوره به بعد، در استانهای مرکزی ترکیه و شهرهایی مثل کایسری و قونیه صنایع کوچک قدرت گرفتند و در نتیجه، سرمایه دارانی مذهبی ظهور کردند که بدون وابستگی به کمکهای مالی دولت توفیق قابل ملاحظهای در کسب وکار داشتند و توانستند به غولهای تولیدی و صادراتی در منطقه و جهان تبدیل شوند.
در نقطه مقابل آنها، سرمایه داران سنتی و بازرگانان و سوداگران ملی و باسابقه ترکیه قرار داشتند که به طور سنتی روابط نزدیک و اغلب وابسته به دولت و اقتصاد متمرکز ترکیه تا پیش از روی کار آمدن تورگوت اوزال داشتهاند. هرچند در انتخابات اخیر ترکیه، هردو گروه در زمره مدافعان حزب عدالت و توسعه پیوستند و از حزب رجب طیب اردوغان حمایت کردند.