کودکان نیازمند یادگیری مهارتهای زندگی
آموزش مهارتهای زندگی در صورتی می تواند برای کودکان موثر واقع شود که خانواده ها هم با این مهارتها آشنایی داشته باشند
از ۱۶مهر به بعد که روز جهانی کودک است،هفته کودک شروع می شود. کودکانی که زندگی ما با آن ها زیباتر شده است.
برای این که موضوعی متناسب با این هفته انتخاب کنیم با پدر و مادرهایی صحبت کردیم که دوست داشتند بدانند، چگونه فرزند توانمندی داشته باشند و استعدادهایش را بشناسند و یا چگونه به او آموزش دهند که بتواند نه گفتن را بلد باشد و از عهده کارهای خود در جامعه بربیاید و کمتر آسیبی از مشکلات اجتماعی بخورد و همه این ها را می توان در مجموعه مهارت های زندگی جای داد.
برای بررسی بیشتر مبحث مهارت های زندگی به سراغ معاون امور اجتماعی بهزیستی استان کرمان رفتیم.
محمود منصوری به ما توضیح داد:« بحث مهارتهای زندگی یک مقوله جهانی است که از سال ۱۹۷۸ مورد توجه سازمان بهداشت جهانی قرار گرفته است به طوری که همه کشورهای عضو این سازمان متعهد شده اند تا به کلیه شهروندان خود، مهارتهای زندگی را مانند، سوادآموزی آموزش دهند. در کشور ما هم این مساله پذیرفته شده و از سال ۷۲ شروع شده، اما متاسفانه هنوز سیستماتیک و فراگیر نشده است.»
منصوری ادامه داد: «در آغاز بهزیستی، متولی آموزش این مهارتها بود که به کمک آموزش و پرورش در مدارس انجام میشد، بعد از آن آموزش و پرورش کار را بر عهده گرفت. در مهدهای کودک هم این کار برعهده بهزیستی است.»
مهارت آموزی از طریق بازی
از منصوری خواستیم تا به ما توضیح دهد که مهارتهای زندگی شامل چه مواردی می شود که پاسخ داد:« در واقع وجود مهارت یک الزام برای زندگی روزمره است، کارکرد اصلی آن هم پیشگیری و کاهش تنش و آسیبهای روانی و اجتماعی است. آموزش این مهارتها از دوران کودکی یعنی بعد از سه سالگی در محیطهای عمومی توصیه میشود و متناسب با سن بچهها از طریق بازی انجام می شود.»
مهارت های زندگی
وی در ادامه گفت: مهارتهای آموزشی شامل حل مساله، تصمیمگیری، روابط بین فردی، کنترل خشم و هیجانات، تفکر انتقادی، خلاقیت و غیره است که متناسب با سن کودک به او آموزش داده میشود و هرکدام زیرساختهای متفاوتی دارد، به طور مثال مهارت گفتگو در اثر مهارت خوب گوش کردن به دست می آید، در خوب گوش کردن هم مهارت صبر کردن لازم است.یک مورد دیگر از موارد مهارت های زندگی تفکر انتقادی است، به طوری که به کودک از طریق بازی آموزش داده می شود که راحت مسایل را نپذیرد به طور مثال چراغ را خاموش میکنند و به او می گویند شب است و این طور کودک، تفکر انتقادی را متوجه می شود.»
خانوادهها نقش اصلی در آموزش
این مقام مسوول معتقد است: «اگرچه این آموزشها در مهدها در حال اجرا است، اما به دلیل این که خانواده ها و سیستمهای آموزشی به مهارتهای زندگی مسلط نیستند و دلیل آن هم نهادینه نشدن این مسائل در رفتارها است که اثربخشی و کارایی مورد انتظار را ندارد. خیلی اوقات پیش می آید که به کودک آموزش لازم برای کنترل خشم داده شده حتی به خانوادهها هم این موضوع اعلام میشود، اما پدر یا مادر با رفتارهایشان تمام ساختار ذهنی کودک را از بین می برند.»
مهدها نیازمند روشهای
آموزشی جدیدتر
معاون امور اجتماعی بهزیستی استان کرمان به ما گفت: نیازمند روش های به روزتری هستیم، مصداق آن ارتباط کودکان با دنیای دیجیتال است. ما هنوز درباره این موضع بلاتکلیف هستیم و همیشه از آسیب های این ارتباط صحبت کردیم این در حالی است که باید با واقعیت دنیای دیجیتال روبرو شویم و بدانیم که اگر کودک ما با آن ارتباط برقرار نکند از بقیه دنیا عقب می افتد. در واقع ما با باید نظارت را روی دنیای جدید داشته باشیم تا آسیبی نداشته باشد.»
چگونگی شناخت
توانمندیهای کودک
منصوری درباره شناخت توانمندی های کودک هم گفت:«فاکتورهای هوش هیجانی و IQ در کنار هم توسعه پیدا میکند. هوش هیجانی به مسایل اجتماعی می پردازد و IQ به پیشرفت های تحصیلی و آموزشی. اگر این دو فاکتور در کنار هم قرار بگیرند مسلما کودک توانمندی خواهیم داشت. در واقع به کارگیری توانمندی های کودک مانند کاشت بذر، صبر و درو کردن است.»
وی ادامه داد: «وقتی کودکی متولد می شود میلیاردها سلول عصبی متولد میشوند که اگر داده هایی را به مغز دهیم این سلول ها با هم ارتباط برقرار می کنند. با فرستادن داده هایی مانند مسایل عاطفی و موارد حسی مغز گسترش پیدا می کند و سلول ها حفظ می شوند. به طور مثال کودکی کلمات بیشتری در ذهن خود دارد که از نظر شنیداری قوی تر بوده است.»