رئیس اتحادیه صنف فرش دستباف، مس و صنایعدستی در گفتوگو با فردایکرمان:
بازار مس اصفهان و زنجان پررونقتر از کرمان است
آقای اشرف، دربارهی مسگری کرمان با دوگانهی خاموشی بازار و کمرونقی و از طرفی، رونق و سرزندگی مواجهیم.
کدامیک به واقعیت نزدیکتر است؟ مسگری کرمان هماکنون چه وضعیتی دارد؟
همانطور که اطلاع دارید، مسگری در کرمان سابقهی طولانی دارد و بازار مسگران در مجموعهی گنجعلیخان در زمان صفویه ایجاد شده و همچنان فعال است اگرچه مسگران با مشکلات زیادی مواجه هستند ولی این هنر ـ صنعت ما خاموش نشده و تولیدات مسگران کرمانی، در بازارها وجود دارد و پرطرفدار هم هستند. یادم هست زمانی که آقای فعالی مدیرکل میراثفرهنگی استان شدند، بازدیدی از بازار مسگری داشتند، کسانی به ایشان اطلاعات غلطی داده بودند و به من گفتند اینجا بازار مسگران کرمان نیست، نامش را بگذارید: بازار مسگران اصفهان. این موضوعی است که در سالهای اخیر مدام از آن گفته شده است اما من همانجا برای آقای فعالی توضیح دادم که مس در کرمان تولید میشود و با اصفهان و دیگر شهرها تبادل داریم. ایشان اما تاکید کردند که اینجا فقط باید مس کرمان باشد. بعد از آن هم بحثی مطرح شد که مسگری کرمان فراموش شده است. واقعیت این است که همانطور مس و فرش کرمان در دیگر شهرها فروخته میشود، مس اصفهان هم طبیعی است در بازار کرمان عرضه شود. البته آنچه آقای فعالی گفتند برای تاکید بر تقویت مسگری کرمان بود. اینکه مردم کرمان میگویند صدای چکش مسگرها خاموش شده و بازار از رونق افتاده؛ برمیگردد به تصمیمی که در دههی هشتاد، از سوی میراثفرهنگی گرفته و اعلام شد: چون بازار، یک بنای تاریخی است، چکش سنگینی که مسگرها میزنند، لرزه ایجاد میکند و ممکن است به بنا آسیب بزند. بنابراین، فقط چکش در حد قلمزنی را مجاز دانستند و این تصمیم باعث شد صدای مسگران در بازار خاموش شود اما این، به معنای نابودی و فراموشی کامل مسگری کرمان نیست چرا که کارگاههای مسگری به بیرون از بازار منتقل شد. در حال حاضر، حدود 20 کارگاه مسگری داریم که در اطراف شهر فعالند. در مجموع اما اتفاقاتی افتاده که اقبال عمومی نسبت به ظروف مسی کمتر شده و جوانان تحصیلکرده هم چندان حاضر نیستند سراغ این حرفه بیایند. یادم است زمانی که پدر مرحومم مسگری میکردند، چهقدر تقاضا برای تولیدات بالا بود، الان هم گاهی کسانی برگهی مهریه به اتحادیه ارسال میکنند که مثلا 100 کیلو مس کرمان مهریه شده و میخواهند قیمت آن را تعیین کنیم. این اتفاقا مربوط به گذشته است و اکنون مس چنین جایگاهی ندارد. در گذشته، اکثر ظروف آشپزخانه از مس بود ولی از دههی 60 ظروف چینی و پیرکس و … جای مسیها را گرفت و دیگر کسی، لگن و سینی و کماجدان بزرگ مسی که نیاز به سفید شدن هم دارد، نخرید و مسگری به حاشیه رفت. ضمن اینکه بسیاری از تولیدات مسی گذشته، مثل چمدانهای بزرگ فلزی یا آفتابه لگن و … امروزه کاربرد ندارد. در سالهای ابتدایی دههی 60، زندهیاد پدرم و یکی دیگر از پیشکسوتان بازار، ابتکاری به خرج دادند و ظروف تزیینی با قلمزنی در سطح را رواج دادند. از آن زمان، ظروف پذیرایی و بعد پارچ و لیوان و قاشق چنگال هم به تولیدات مسی اضافه و در واقع، مسگری احیا و متناسب با سلیقهی روز شد. اما در مجموع، شرایط نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است. قیمت ظروف مسی بسیار بالارفته است. در پی گرانی دلار، و از آنجا که ما ورق مسی که در ایران تولید میشود را با قیمت بورس جهانی باید بخریم و حقوق و دستمزد کارگران هم زیاد شده، قیمت مس افزایش زیادی پیدا کرده است.سال گذشته، قابلمهی مسی یک کیلویی 150هزار تومان بود و الان قیمت آن دو برابر شده است. طبیعی است که خیلیها توان خرید آن را نداشته باشند. یکی از مشکلات بزرگی که کارگاههای مسگری ما در حال حاضر دارند، کمبود کارگر و نیروی کار است. برای یادگیری کامل مسگری، فرد حداقل 10 سال باید کنار دست استادکار باشد. در ایران بعد از گسترش تحصیلات دانشگاهی همه دنبال کار دولتی و اداری رفته و کسی سراغ مسگری نمیآید. بعد از جنگ روسیه در افعانستان و افزایش مهاجران افغان اما با حجم زیادی نیروی کار مواجه شدیم و الان اکثر کسانی که در کارگاهها فعالیت میکنند، اتباع افغانستانی هستند منتها، وزارت کار تنها برای چهار شغل کارگر ساختمانی، خدمات کشاورزی، کارگر آجرپزی و صافکاری کارت برای مهاجرانی که اقامت دارند صادر میکند. بنابراین، اداره کار و اماکن، اجازه نمیدهند از نیروی کار افغانستانی در کارگاههای مسگری کرمان استفاده شود و همین، مشکلاتی را ایجاد کرده است. در حالیکه اداره میراثفرهنگی اصفهان پیگیری کرده و اداره کار این استان برای کارگران افغان مجوز کار در کارگاههای مسگری داده شده ولی در کرمان این اجازه داده نمیشود. همین جا یادآور میشوم که مسگری تعریف خاصی دارد و هنرمند مسگر، به روش سنتی که بخواهد کار کند، ساخت یک کماجدان با در آن، حداقل هشت ساعت طول میکشد. ولی الان دستگاههایی آمده و قالب میزنند و شاید روزی 500 محصول تولید شود. مصنوعات مسی که صنایعدستی هستند مثل گلدان و پارچ هم با دستگاهی خاص تولید میشود. الان در بازار، قابلمه چکشی و ماشینی وجود دارد. چکشی بدنهاش چروک است چون چکش زده شده ولی ماشینی بدنهای صاف دارد بماند که گاهی روی قابلمهی ماشینی چند تا چکش میزنند تا بدنهاش شبیه نوع چکشی بشود. پس اینکه صدای چکش در بازار مسگری بلند باشد، از لحاظ اقتصادی هم دیگر مقرون به صرفه نیست.بله. چون 70، 80 درصد کار ماشینی شده است. دربارهی مس، بحث سفیدگری هم مهم است. اگر در ظرف مسی غذا پخته نشود، قلع 10، 15 سال روی آن میماند ولی قابلمه سفیدی که قلع روی آن آمده، وقتی چند بار ساییده شود، به قرمزی میرود و نیاز به سفیدگری دارد. کشور ما با این همه معادنی که دارد، متاسفانه معدن قلع ندارد و قلع مورد نیاز ما از مالزی و شیلی وارد میشود که بسیار هم گران شده است. یکی از دلایل افزایش قیمت مس همین سفیدگری است. گران شدن ظروف مسی باعث شده تقاضا نسبت به گذشته کمتر و این، بر رونق مسگری تاثیر گذاشته است.
میگویید که مسگری کرمان رونق دارد اما چرا رونق مسگری اصفهان بیش از کرمان است؟
صنایعدستی مسی اصفهان و زنجان بیشتر و پررونقتر از کرمان است. اصفهان هم جمعیت بیشتری دارد و هم تعداد گردشگران آن چشمگیر است و قابل مقایسه با کرمان نیست. همچنین، اصفهان شهری دارای بنیهی اقتصادی بالا است. در کرمان کارگاه داریم که انواع ظروف مثل قندان و گلدان برای قلمزنی و میناکاری تولید میکند. هنرمندان این ظروف را میخرند و روی آن کار میکنند ولی چون کارگاهی که داریم، بنیهی اقتصادی قویای ندارد، نمیتواند مدتدار به هنرمند بفروشد ولی تولیدکنندهی اصفهانی، تا شش ماه هم میدهد. بنابراین، هنرمند کرمانی حتی با 10 درصد قیمت بیشتر، از اصفهان میخرد ولی از کرمان نه. چون تولیدکنندهی اصفهانی، شش ماه بعد پولش را میگیرد ولی کرمانی، نقدی میدهد. تفاوت سطح اقتصادی کرمان و اصفهان زیاد است و همین، بر مسگری تاثیر گذاشته است. یا دربارهی زنجان که چاقوسازی آن شهرت دارد؛ سال 94 قوه قضاییه مصوب کرد که خریدوفروش و نگهداری چاقو ممنوع است. آن زمان 200 نفر بودند که خانوادگی و بهصورت سنتی نه صنعتی، چاقو میساختند. بعد از آن مصوبه که سال 95 اجرا شد، مدتی، چاقو را با پست برای خریداران میفرستادند و وقتی دیدند کار سخت شده، شرکتهای تعاونی تشکیل دادند و همهی کسانی که در زمینهی چاقوسازی مشغول بودند، سراغ مسگری آمدند. الان زنجان از اصفهان هم جلوتر رفته است. اگرچه زنجان همیشه جزو پنج شهر اول مس کشور بوده ولی از سال 95 مسگری آن رونق بسیار چشمگیری گرفت.
پس با این حساب، طبیعی است که مس زنجان و اصفهان بهوفور در بازار کرمان داشته باشیم. بله، طبیعی است. مس کرمان هم در دیگر بازارها بهوفور عرضه میشود. اگر مسگران کرمان مثلا ماهانه 10 تن تولید داشته باشند، فقط 20 درصد آن در بازار کرمان فروخته میشود و مابقی به تبریز و شیراز و بندرعباس و تهران ارسال میشود. صادرات خارجی هم داریم ولی کم است.
در مورد مسگری، یکی از مشکلاتی که همواره گفته شده تامین مواد اولیه است. در حال حاضر وضعیت چگونه است؟
یکی از مشکلات جدی مسگران، همین تامین مواد اولیه است. مس سرچشمه ورق مسی ندارد و فقط شمش بهصورت قالبهای مربع شکل تولید میکند. دو کارخانه در اصفهان فعال است که این شمشها را ذوب و نورد و تبدیل به ورق میکند و درصد کمی برنج هم به آن میافزاید. مسگران کرمان و کل ایران از این کارخانهها ورق میخرند. در کرمان کارخانهی نورد ورق مس نداریم.
صنایع مس شهید باهنر نمیتواند این ورقها را تولید کند؟
مس شهید باهنر، ورق تولید میکند ولی بهصورت شیت و مستطیلی است به ابعاد 80 سانتیمتر در 1.70 سانتیمتر. ولی ورقی که مسگران نیاز دارند باید گرد باشد که کارخانهی اصفهان آن را تولید میکند. ورقههای تولیدی مس باهنر بیشتر صادراتی است و در کرمان برای قلمزنی خوب است چون سطحی بسیار صاف و صیقلی دارد. خلوص آن هم 99.99 درصد است در حالی که برای مسگری نیاز به خلوص 90 درصد داریم. اگر هم مسگر بخواهد از مس باهنر بخرد، دفتر فروش در کرمان ندارند و باید از دفتر تهران خرید انجام شود و با پرداخت هزینهی حمل، آن را به کرمان بیاوریم. همین را هم میگویند تولید خرده نداریم و هرکسی میخواهد، حداقل سه تن را باید بخرد که قیمت آن، به حدود 750 میلیون تومان میرسد و مسگران کرمان چنین توانی ندارند.
پس مسگران کرمان مجبورند مادهی اولیه را از اصفهان بخرند.
بله، در ایران فقط همان کارخانههای اصفهان هستند. تمام ایران، حتی تبریز و مشهد و شیراز و کاشان هم از اصفهان ورقههای مسی را میخرند. فرآیند خرید هم اینطور است که مثلا 20 میلیون تومان به حساب کارخانه واریز میکنیم و به واحد فروش اطلاع میدهیم. ما را در نوبت میگذارند و شاید یک ماه طول بکشد که تماس میگیرند و تازه میپرسند: چی میخواهید؟ تا این حد انحصار وجود دارد. ما به آقای فعالی این مسائل را منتقل کردهایم. ایشان گفتند حاضرم کمک کنم و وام و زمین بدهیم تا واحدی راهاندازی شود ولی بررسی که کردیم دیدیم کارخانه نورد در کرمان شاید 100 میلیارد تومان سرمایهگذاری نیاز داشته باشد و وقتی تولید شود در کرمان هم این میزان بازار ندارد.
ولی در ایران که بازار آن وجود دارد.
اول اینکه این میزان وام برای راهاندازی کارخانه هیچیک از بانکها نمیدهند. وقتی هم کسی با تسهیلات بانکی کارخانهای راهاندازی کرد، نمیتواند با کارخانهی اصفهان که از زمان پهلوی دوم فعال است و مرتب هم بهروز رسانی شده، رقابت کند. مدتی پیش، یکی از همکاران ما به زنجان رفت و خمکاری ظروف مسی را یاد گرفت و از صبح تا ظهر 200 قندان تولید کرد ولی گفت که روزی یکی فروختهام! اگر بخواهد به دیگر مسفروشان بدهد، در کرمان 40، 50 تا مسفروشی داریم، روزی 500 تا شاید نیاز باشد. اما مشتری نمیخرد چون بهصورت مدتدار میخواهند و تولیدکننده نمیتواند مدتدار بفروشد. عرضه و تقاضاست که وضعیت بازار را تعریف میکند. اگر کارخانه راهاندازی کنیم، بازاریابی قویای نیاز است و برای رقابت، نیاز به شاخصهای متعددی داریم که بعید میدانم فعلا توانی برای آن در کرمان وجود داشته باشد.یکی از مشکلات دیگری که مسگران برای تامین مادهی اولیه دارند، خرید آن از بورس است. در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد مس وارد بورس شد. مس کیلویی 30 هزار تومان بود که بعد از این، تا 240 هزار تومان هم رسیده است. چون وارد بورس شده و در بورس هم تُنی عرضه میشود. زمانی که آقای شریعتمداری وزیر صمت بود، سفری به کرمان داشت، از معاون او خواستم سهمیهی ورق مسی برای مسگری کرمان اختصاص دهند تا از این هنر ـ صنعت که بیش از 400 سال قدمت دارد، حمایت شود. ایشان به من گفت: مسی که ژاپن با فلان قیمت میخرد را بدهیم که با آن قابلمه بسازید؟ چه کاری است؟ مردم بهتر است قابلمهی آلومینیومی بخرند!
برای تامین مواداولیه، خودمان که نمیتوانیم کارخانه راهاندازی کنیم، خرید از اصفهان هم که شرایط ویژهای دارد؛ راهحل چیست؟ با توجه به اینکه مس سرچشمه، مادهی اولیهی کارخانه اصفهان را تولید میکند و مس باهنر را هم داریم، این صنایع نمیتوانند در این زمینه سرمایهگذاری و مشکل مادهی اولیه مسگران کرمان را حل کند؟ پیشنهاد شما بهعنوان اتحادیه چیست؟
با بررسیهایی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم این اقدام که مسگران کرمان سرمایهگذاری و کارخانهای دایر تا مواد اولیه را همینجا تولید کنند، جواب نمیدهد. موضوع به همان عرضه و تقاضا برمیگردد. متولیان دولتی میگویند بخش خصوصی ما ضعیف است، وقتی 100 واحد کالا تولید کردیم ولی در شهر کوچکتر با تقاضای کمتر توان رقابت با دیگر استانها را نداریم، چه میتوان کرد؟ همین الان، زنجان در مسگری از ما جلوتر زده است و خانوادگی هم کار میکنند و قطعات مختلف یک محصول را جداگانه میسازند و بعد به هم وصل میکنند و این کار، خیلی به رونق مسگری زنجان کمک کرده است. در کرمان اما این روحیهی تولید گروهی هم وجود ندارد و مسگران کرمانی اکثریت مجبورند شغل دوم داشته باشند.حالا اگر بپرسید خواستهی مسگران چیست؟ میگوییم همانطور که دلار 4200 تومانی برای واردات کالاهای اساسی اختصاص مییابد، حداقل سالی دو بار سهمیهی ورق را با دلار دولتی به مسگران بدهند. اما چون مس را جزو کالای اساسی نمیدانند، برای آن ارز دولتی و سوبسید قائل نمیشوند. در حالی که مسگری از مواریث فرهنگی ماست. اگرچه با هر سختیای که بود، مسگران کرمان سعی کردند چراغ آن را روشن نگه دارند، اما در بازار مسگری، مغازهها یکی پس از دیگری، در حال تغییر کاربری هستند. با فوت پدر مسگر، فرزندان کار او را ادامه ندادهاند و روز به روز تعدادشان کمتر شده و تغییر کاربری همچنان ادامه دارد.