«گفت و گو» اندرز‌ دادن نیست. عباس تقی‌زاده

منتشر شده در صفحه صفحه نخست | شماره 1385

«گفت و گو» اندرز‌ دادن نیست. عباس تقی‌زاده

رویدادهای اخیر در کشور بار دیگر گفت و گو را بر سر زبان‌ها انداخت. گویا هرگاه ما با بحران مواجه می‌شویم یاد گفت‌وگو کردن می‌افتیم در حالی‌که باید امکان گفت‌وگو همواره فراهم باشد و نگاه ابزاری به آن نداشت. کم گفت‌وگو کردن تقریبا در زمینه‌های مختلف در جامعه دیده می‌شود و صرفا محدود به حوزه سیاسی نیست. پرس و جو از میزان گفت‌وگوی فرزندان و والدین به ما می‌گوید که در ۲۴ ساعت تنها چند دقیقه گفت‌وگو بین اعضای خانواده شکل می‌گیرد. حتی دوری فرزند از خانواده مثلا به عنوان دانشجو یا سرباز و…. هم چندان باب گفت‌وگو را نمی‌گشاید چرا که گفت‌وگو مهارتی است که به تمرین و فراهم بودن زمینه و شرایط نیاز دارد. گاهی این وضعیت را به رواج شبکه‌های اجتماعی نسبت می‌دهند این درحالی است که بخشی از کارکرد تلفن‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی، تعامل و ارتباط با دیگران است ولی آنجا هم کمتر شاهد گفت‌وگوی عمیق هستیم.

هر گفت‌وگویی از نقطه‌ای آغاز می‌شود و سپس ادامه می‌یابد. از مباحث کلی و گاه سطحی و روزمره به مباحثی که نیازمند تعبیر و تفسیر است می‌رسد. برای رسیدن به سطوح عمیق‌تر گفت‌وگو به زمینه‌های مشترک نیاز داریم. شاید به دلیل کم بودن چنین زمینه‌هایی و جستن زمینه‌های اختلاف‌زا گفت‌وگوی چندانی ایجاد نمی‌شود.

علاوه بر این اعتماد و احترام متقابل از شروط گفت‌وگو است. گفت‌وگو امری تعاملی و دادوستدی است که اندیشه در آن ورز داده می‌شود تا فهم مشترک خلق شود. گفت‌وگو به اشتیاق برای گفتن و شنیدن نیاز دارد. این اشتیاق در کنار اعتمادزایی به مثبت‌اندیشی، جو حمایتگرانه و همدلی نیز محتاج است. داشتن نگاه افقی و هم سطح، به رسمیت شناختن و تکریم طرف مقابل و حس امنیت هم امری ضروری است. اما چقدر زمینه‌های گفت‌وگو در کشور ما فراهم است. چند مثال می‌زنم. خطیب نماز جمعه تهران در مهرماه از لزوم گفت‌وگو می‌گوید همزمان دوربین از روی جمعیت و از پایین به بالا به سمت خطیب می‌رود. بیننده تلویزیونی و مخاطب حاضر نگاهش به خطیب است که در نقطه‌ای بالاتر ایستاده است و با بالا بردن گردن باید ایشان را ببیند. او دارد از لزوم گفت‌وگو می‌گوید اما تصویر و موقعیت از بالا به پایین است. موضوع صحبت‌ها، اهمیت گفت‌وگوست اما کادر تلویزیونی غیرگفت‌وگویی بسته شده است. مدیران، وزرا و روسا از گفت‌وگو می‌گویند. به پایگاه‌های اینترنتی سازمان‌های آنها مراجعه می‌کنیم. مسیرهای ارتباط چندان هموار نیست حتی در ذیل خبرها در بسیاری از سایت‌های دستگاه‌های دولتی و دانشگاه‌ها امکان ثبت نظر وجود ندارد. در دانشگاه‌ها کرسی‌های آزاد‌اندیشی برگزار می‌شود خبر آنها را می‌خوانیم در بیشتر موارد تنها صحبت‌های داور و مسئول کرسی آمده است و از صحبت‌های مخالفان و موافقان بحث، چیزی نیست. شاید در انتهای خبر بخوانیم: شرکت‌کنندگان در این نشست، نظرات خود را مطرح کردند. شیوه حضور عمده روابط ‌عمومی‌ها در رسانه‌های اجتماعی هم یک‌طرفه است. کانال‌هایی ایجاد کرده‌اند و اعضا باید خواننده و دریافت کننده پیام‌ها و اطلاعات و اخبار باشند و امکانی برای گفت‌وگو و تعامل نیست. در سفر مقامات به مناطق مختلف، غلبه با نگاه عمرانی است و زمینه اصلی سفر طرح و افتتاح، روبان چیدن و بازدید است و کمتر به ارتباط با اقشار مختلف توجه می‌شود. این مثال‌ها تنها گوشه‌ای از محیط‌ها و امکان‌هایی است که باید گفت‌وگویی باشند ولی نیستند. ما گاهی با شبه گفت‌وگو و نمایش گفت‌وگو مواجه هستیم. گفت‌وگوهایی مصنوعی که طرفین، نقش گفت‌وگو کردن را بازی می‌کنند. با گفت‌وگوی واقعی در موضوعات مهم فاصله‌ها داریم و در مجموع هنوز امکان گفت‌وگوی کامل چندان فراهم نشده است. عده‌ای هم گفت‌وگو را با اندرز دادن و تک‌گویی و الزام دیگران به شنیدن و تایید کردن، اشتباه گرفته‌اند. گفت‌وگو فرایندی مستمر و پیچیده است، امری زودگذر نیست. معنا و فهم مشترک از دل گفت‌وگو زاده می‌شود. همه ارکان نظام سیاسی باید گفت‌وگویی باشند. گفت‌وگو، ترجمه همان مردم‌سالاری است و زمینه‌های آن باید گسترده و در دسترس باشد. گفت‌وگو بیش از گفتن به شنیدن فعال نیاز دارد و برای شنیدن، امنیت خاطر گوینده پیش شرط است. نمی‌شود میکروفن و صدای عده‌ای باز و عده‌ای دیگر بی‌رمق یا بسته باشد.

فیلتر کردن و دسترسی سخت به شبکه‌های اجتماعی، راه گفت‌وگو را مسدود می‌کند. به جای متهم کردن فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مسیر پیموده شده را در فرایندی تعاملی و با حضور دیدگاه‌های مختلف بازبینی و وارسی کنیم. راه را برای گفتن و شنیده شدن امن و بی‌دغدغه دیدگاه‌های متنوع فراهم کنیم. گفت‌وگو به توازن در گفتن و شنیدن نیاز دارد. با گوش‌های کم‌کار و زبان‌ها پرکار نمی‌توان از گفت‌وگو گفت. شاید بتوان گفت ولی در عمل گفت‌وگو، محقق نمی‌شود. تا‌کنون چقدر صدای نسل جوان و نوجوان به خوبی در رسانه‌ها منتشر و شنیده شده است؟ چند بار خبرنگاران اجازه یافته‌اند در میان معترضان، دست به گزارش‌های میدانی بزنند و آنها یا نمایندگانی از آنها از همان کف خیابان به صفحه رسانه‌ها بیایند؟

گفت‌وگو، با پخش اعترافات حتی داوطلبانه متفاوت است. فناوری‌های نوین ارتباطی منتظر نمی‌مانند و صداها را منتشر می‌کنند. رسانه‌ها از بسترهای ترویج گفت‌وگو به شمار می‌روند اما باید به رسانه‌ها و صاحبان کلمات، قدرت بخشید و‌گرنه ترس، تهدید و نبود حمایتگری صحیح و قانونی از موانع شکل‌گیری گفت‌وگوی واقعی است. نگاهی به گروه‌های جدید در پلتفرم‌های داخلی گویای سکوت و نگفتن‌هاست. بیشتر محتوایی که در این گروه‌ها همرسانی می‌شود خبرهای رسمی و اداری است و کمترین بازخوردها به محتوا داده می‌شود. در چنین فضایی فقط چشم‌ها می‌بینند و کمتر دستی می‌نویسد، زبانی می‌گوید و گوشی می‌شنود. آنچه کمتر به آن توجه می‌شود نبود جو روانی و احساس امنیت خاطر در شبکه های اجتماعی داخلی از سوی بسیاری از کاربران است اما شرایط به گونه‌ای بازنمایی می‌شود که گویا کاربران به دلیل ایرادات فنی به آنها کمتر اقبال نشان می‌دهند.

بازاندیشی در نظام رسانه‌ای، گشودگی بیشتر در فعالیت رسانه‌ها و اصلاحات لازم برای امکان فعالیت شبکه‌های تلویزیونی با پخش گسترده ملی و بین‌المللی توسط شخصیت‌های حقیقی و حقوقی و شکستن انحصار در این حوزه ضروری است. رسانه‌ها به میزانی که صدای جامعه باشند با اقبال مواجه می‌شوند و گرنه با کوچ مخاطب روبه‌رو می‌شوند. مخاطبی هم که رفت شاید دیگر برنگردد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از «کاغذ وطن» بیشتر بدانید :

برخی از نویسندگان

آمار سایت

  • کاربران آنلاین : 0
  • امروز: 2
  • دیروز: 154
  • هفته: 1,032
  • ماه: 4,304
  • سال: 58,148