به مناسبت ۲۰ خرداد «روز ملی فرش»; دار قالی ایران بر زمین
کاغذوطن
رئیس کمیسیون فرش اتاق تعاون ایران: زورمان به تحریمها برسد، به موانع داخلی نمیرسد و فرش ایران جایگاه اول جهان را از دست داده است.
هم تحریم بینالمللی شده و هم تحریم داخلی. تورم هم قیمتاش را آنقدر افزایش داده که حتی خریدار داخلیاش به ۵ درصد نرسد. در یک کلام، «فرش ایرانی دیگر اولویت خرید نیست»؛ نه برای خارجیها و نه برای داخلیها! هرسال هم وضعیت بدتر میشود و آن شکوه ارزآوری ۵۰۰ میلیون دلاریاش را به ۵۰ میلیون دلار تقلیل داده است. خیلیها میگویند فرش ایرانی بدترین ضربه را نه از تحریمهای ظالمانه که از تصمیمهایی خورده که داخل کشور گرفته شده و هیچ تدبیری هم برای رفعش نیست. ۲۰ خرداد، «روز ملی فرش» ایران است و احتمالاً تب داغ چالشها و مشکلاتش؛ اما شاید چند سال دیگر خبری از همین روز هم نباشد. چون فرش ایرانی به کنج انزوا نشسته.
«عبدالله بهرامی»، مدیرعامل اتحادیۀ سراسری شرکتهای تعاونی تولیدکنندگان فرش دستباف شهری، روستایی و عشایر و رئیس کمیسیون فرش و صنایعدستی اتاق تعاون ایران، بهبهانۀ این روز گفتوگویی با «پیام ما» داشت و به نکات مهمی دربارۀ چالشهای صنعت فرش ایرانی اشاره کرد. صحبتهایش را در ادامه بخوانید:
شما هم تأیید میکنید که رونق بازار فرش ایرانی از دست رفته است؟
فرش دستباف تنها کالای فاخر و ۱۰۰ درصد ایرانی است. تمام دنیا ایران را با فرش و فرش را با ایران میشناسند. حدود ۱۰۰ سال هم میشود که تجاریسازی هم در بحث اشتغال و هم ارزآوری آن کار انجام شده است.
* دلیلش چه بود؟
تحریمها؛ اولین تحریم دربارۀ فرش ایرانی در دولت ترامپ صورت گرفت. آن زمان آمریکا بعد از موشک، فرش را تحریم کرد که باعث شد ۲۵ درصد از صادراتی که به این کشور انجام میشد، از دست بدهیم. ارزآوری این بخش از صادرات فرش برای ما چیزی حدود ۱۰۰ میلیون دلار بود. اما مشکل اصلی، تحریم داخلی بود که با تعهد ارزی ازسوی بانک مرکزی رقم خورد و هم تولید و هم کاهش صادرات در این حوزه را رقم زد. این اتفاق درست زمانی رقم خورد که ما به اتاق فکر ترامپ برای تحریم این کالای ارزشمند ایرانی فکر میکردیم و اینکه دولتمردان ما ارزش استراتژیک آن از نظر تولید، اشتغال و ارزآوری را میدانند. اما همهچیز برعکس شد. آنهم درحالیکه ۷۰ تا ۸۰ درصد تولیدکنندگان فرش در کشور زنانی هستند که در کنار شغل خانهداری و فرزندداری، درحال اشتغال هستند و کالایی تولید میکنند که ۹۵ درصد صادراتمحور است.
* یعنی تصمیمهای گرفتهشده ازسوی بانک مرکزی، این کاهش صادرات را تشدید کرد؟
دولتمردان ما بهجای تسهیلگری و حمایت از این کالای استراتژیک که در هر نقطهای امکان تولید آن فراهم است، با بحث تعهد ارزی ضرر بزرگی را رقم زدند و صادرات را از ۵۰۰ میلیون دلار به ۵۰ میلیون دلار رساندند. مبنای تعهد ارزی این بود که تجار درصورت صادرات فرش، مکلف میشدند که ظرف دو ماه، ارز حاصل از صادرات را بهشکل ارز نیمایی به بانک مرکزی برگردانند. چنین چیزی امکانپذیر نیست.
*آسیب آن هم کاهش تجار و بافندگان، همچنین ازدسترفتن بازار جهانی بود؟
بله؛ از سال ۹۸ به بعد تا ۱۴۰۱ صادرات بهشدت افت کرد و برای اولینبار در طول قرنها جایگاه فرش ایران باوجود حفظ جایگاه اول جهانی، به رتبۀ پنجم و ششم رسید. اکنون کشورهایی از هند، مصر، نپال، ترکیه، پاکستان و… جایگاه ما را هم در تولید و هم حضور در بازارهای جهانی گرفتهاند. این نکتۀ قابلتأملی است که ما حضور در بازار جهانی را از دست دادهایم.
*چرا مواد اولیه را با ارز آزاد خریداری میکنیم؟ مگر پشم و ابریشم را در کشور خودمان تأمین نمیکنیم؟
طی دوسه دهۀ اخیر، تولیدکنندۀ ابریشم جهان بودیم؛ اما حالا بالاترین مصرفکننده و واردکنندۀ ابریشم جهانیم. پشم داخلی هم در تناژ بسیار بالایی در کشور تولید میشود؛ اما چون فرآوری نمیشود، یا دورریز میشود یا بهصورت خام و قاچاق از کشور خارج و بهصورت فرآوری با ارز آزاد با این شرایط ظرفیت تولید در کدام استانهای کشور همچنان حفظ شده است؟
روند تولید در کل کشور کاهشی است. البته برخی استانها که برند فرش دستباف هستند، مثل آذربایجان شرقی، قم، اصفهان، کرمان، آذربایجان غربی و… همچنان ظرفیت تولید خود را حفظ کردهاند؛ اما نه به آن جایگاهی که در گذشته وجود داشته است. تولید فرش دستباف هم زمانبر است و هم سرمایهبر؛ موتور محرکهاش هم صادرات است.
*چه حمایتهایی نیاز دارید؟
این حمایت سه بُعد دارد؛ اول بحث تعهد ارزی که در اختیار بانک مرکزی است و مانع جدی صادرات است. اگر دولت ترامپ ۱۰۰ میلیون حذف صادرات داشت، بانک مرکزی ۸۰ درصد جلوی صادرات فرش را گرفت و تحریم داخلی رقم زد. نکتۀ دوم بحث تسهیلات است، اینکه با نرخ کمبهره در اختیار بافنده قرار بگیرد تا قیمت تمامشده کاهش پیدا کند. سوم هم بحث بیمه است.
مشکلات بیمهای قالیبافان بهدفعات تکرار شده؛ آیا منجربه رفع مشکل نبوده است؟
از سال ۸۸ تا ۹۳ حدود ۴۸۰ هزار نفر بیمه شده داشتیم و از آن سال به بعد بهدلیل عدم حمایت و تخصیص نیافتن بودجۀ مناسب از سوی دولت، بیمۀ ۳۰۰ هزار قالیباف قطع شد. ما در کل کشور اکنون ۱۸۵ هزار بیمهشده داریم و همۀ اینها در کنار هم ما را به اینجا میرساند که تولید، صادرات، مرمت، طراحی و… فرش دستباف برای دولتمردان مهم نیست. هیچ سرمایهگذاریای در حوزۀ دولت و شرکتهای خصولتی در بحث فرش دستباف صورت نگرفته است. مجلس هم هرسال بودجۀ لازم را مصوب نمیکند یا پیگیر اختصاص آن نیست.
*دلیلش را در چه میدانید؟
این صنعت با این همه مزیت، برای دولتها مهم نیست و نهتنها فرش ایران را به انزوا کشانده که باید منتظر بمانیم که بهزودی دیگر اسمی از فرش دستباف ایرانی در جهان وجود نداشته باشد. این درحالیاستکه در طول قرنها ما در رتبۀ یک قرار داشتیم، با فاصلۀ بسیار زیاد با کشورهای رقیب. اما به مدد کملطفیهای صورتگرفته، بهویژه در دولت قبل که بحث تعهد ارزی را مصوب کرد، همچنین لطف نمایندگان مجلس که در بودجۀ ۱۴۰۳ هم فرش دستباف را از بحث تعهد ارزی معاف نکردند، امروز شاهد کوچکشدن جمعیت بافندگان فرش در کشور هستیم.
چه حمایتی باید از این صنعت صورت بگیرد؟
*ما حمایت نمیخواهیم. ۱۷۰۰ تعاونی در کشور وجود دارد و تنها چیزی که میخواهیم این است که مانعی در این مسیر ایجاد نشود. ما از نظر بیمۀ تامیناجتماعی با چنان بحرانی مواجه شدیم که همۀ کارگاههای بزرگ با جمعیتهای ۵۰ نفره بسته شدند. دربارۀ شرایط سیاست و تحریمهای بینالمللی میتوانیم اقداماتی داشته باشیم که از راههای دیگر صادرات برقرار باشد، اما زورمان به داخلیها نمیرسد و ۸۰ درصد مشکلات داخلی باعث کاهش صادرات فرش شده. در این حوزه نباید تولیدکننده و صادرکننده به چالش کشیده شود چون اگر تاجر فرش نداشته باشیم، دیگر تولید هم معنا نخواهد داشت.
* چرا از همین فرصت استفاده نمیکنیم؟
طی سالهای اخیر قیمت فرش ایرانی ۲۰۰ درصد افزایش قیمت داشته. ثبات نرخ ارز نداریم و این مسئله شرایط معامله را به چالش میکشد. در اقتصاد مالی جهان، مشابه تورمی که ما داریم، وجود ندارد. در هیچ کشوری در دنیا افزایش نرخ ارز وجود ندارد و ما جزو معدود کشورهایی هستیم که هرسال ۴۰ تا ۵۰ درصد افزایش نرخ ارز را تجربه میکنیم. بارها قرارداد بستهایم و عنوان کردیم که سال آینده افزایش قیمت داریم؛ آنها متوجه چنین شرایطی نمیشوند و همین مسئله شرایط ما را بغرنج میکند. این عامل بههمراه نرخ تسهیلات بالای بانکها، بحث تعهد ارزی، عدم حضور در بازار جهانی، هزینهبرشدن تولید بهدلیل واردات مواد اولیه و همچنین مناسبات مالی باتوجهبه رویدادهای سیاسی در منطقه، در مجموع باعث شده که این کالای فاخر امروز در بدترین شرایط به سر ببرد.
چالشهای متعددی تاروپود فرش ایرانی را با گرۀکور مواجه کرده است؛ اما همینحالا هم بالای ۷۰ درصد تولید فرش در شهرها و حاشیهشهرها در حال انجام است که از نظر ارزشافزوده، جایگاه بالاتری دارند و با سلایق روز دنیا تولید میشوند. فرشهای روستایی و عشایری هم همچنان موردپسند زیباشناسان قرار دارد و اگر مشکلات پیشروی این صنعت برطرف و شرایط صادرات برای فعالانش تسهیل شود، حتی باوجود تحریمهای بینالمللی هم میتوان امیدوار بود که دوباره به جایگاه پرنقش و رنگاش در جهان بازگردد.