مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان محیط زیست مطرح کرد؛ مدیریت آبی متهم اصلی خشک شدن جازموریان
گزارش | پیامما
تالاب جازموریان از نظر میزان آبگیری، وضعیت بدی دارد که نشان از مدیریتی ناپایدار در زمینه منابع و مصارف آبی دارد
نمیتوان نقش تغییر اقلیم در تسریع روند خشک شدن برخی تالابهای کشور را انکار کرد، اما حتما بخش زیادی از علل وضعیت نامناسب بیشتر تالابهای ما در مدیریت ناپایدار منابع آبی و توسعه کشاورزی بدون در نظر گرفتن اصول محیط زیستی در حوضههای آبخیز گوناگون ریشه دارد
همین چند روز قبل بود که معاون اول رئیسجمهور در سفر به سیستان و بلوچستان از وضعیت منابع آبی چاهنیمهها بازدید و تاکید کرد پیگیر حقابه هیرمند از افغانستان خواهد شد. شاید در مورد تالابهای بینالمللی هامون انگشت اتهام خشکیدگی آن به سوی افغانستان و سدسازیهای آنها باشد اما پایینتر در مرز بین سیستان و بلوچستان و استان کرمان درباره تالاب جازموریان چنین نیست. نمیتوان گناه خشک شدن تالاب جازموریان و تالاب گاوخونی را به گردن کشورهای دیگر انداخت. نفسهای به شماره افتاده تالاب هورالعظیم و تفتیدن بختگان را هم نادیده بگیریم آنچه بر سر دریاچه ارومیه آمده را چگونه توصیف خواهیم کرد؟ «آرزو اشرفیزاده» مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان محیط زیست توصیف خوبی برای این وضعیت به کار برده است؛ «شرایط تالابهای کشور، شاخص عملکرد مدیران در مدیریت منابع آبی است».
«آرزو اشرفیزاده»، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست با تاکید بر اینکه تالابهای هامون، جازموریان و گاوخونی دارای بدترین وضعیت در میان تمام تالابهای کشور از نظر میزان آبگیری هستند، گفته است: وضعیت هر تالاب نشانگر و شاخص عملکرد ما در مدیریت منابع آبی حوضه آبخیز مربوط به آن تالاب است، یعنی اگر یک تالاب در آستانه خشک شدن قرار داشته باشد، این مسئله نشان میدهد که مدیریتی ناپایدار در زمینه منابع و مصارف آبی آن حوضه آبخیز اعمال شده است.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، در گزارشی سخنان این مدیر مسئول در سازمان حفاظت محیط زیست را در توصیف وضعیت تالابهای کشورمان منتشر کرده است. در این گزارش تصریح شده است از نظر علمی، ارزش اکولوژیک تالابها ۱۰ برابر جنگلها و ۲۰۰ برابر زمینهای کشاورزی است اما به نظر میرسد ذهن مدیران و تصمیمگیران ایران چندان به آن اقبالی نداشته و آنها به فرایندهای دیگر ارزش دادهاند. فرایندهایی که نه تنها حافظ این اکوسیستمها نبوده بلکه وضعیت آنها را به وخامت کشانده است.
بیشترین سطح غبارخیزی مربوط به تالاب جازموریان
در واقع در چند دهه گذشته، تامین نشدن حقابه محیط زیستی تالابها، برداشت بیش از حد آب برای توسعه اراضی کشاورزی و گسترش صنایع و بیتوجهی به اصول مدیریت پایدار منابع آبی و تبعات ناشی از تغییر اقلیم به تسریع فرایند خشک شدن تالابهای متعدد کشورمان دامن زده است.
«آرزو اشرفیزاده» در گفتوگو با ایلنا به این موضوع اشاره کرد و توضیح داد: بر اساس مطالعاتی که در سال ۹۸ انجام شده است، از ۳.۴ میلیون عرصه تالابی ایران، حدود ۱.۵ میلیون هکتار پتانسیل غبارخیزی دارند. البته سطح غبارخیزی تالابهای مختلف متفاوت است اما بیشترین سطح غبارخیزی مربوط به تالاب جازموریان است. همچنین برخی از دیگر تالابهای بزرگ کشور مانند هامون و گاوخونی نیز چنین وضعیتی دارند.
او در وصف این سه تالاب گفت: هامون، جازموریان و گاوخونی، سه تالابی هستند که از بین تمام تالابهای کشور بدترین وضعیت را از نظر آبگیری دارند و تقریبا هر سه به صورت کامل خشک شدهاند. متاسفانه با وجود گذشت بیش از چهار ماه از سال آبی جاری، هنوز هر سه تالاب هیچگونه آبی دریافت نکردهاند و این در حالی است که در سال آبی گذشته نیز گاوخونی هیچ حقابهای نگرفت، هیچ حقابهای از سمت رودخانه هیرمند به سمت هامون رهاسازی نشد و میزان آبگیری تالاب جازموریان نیز نسبت به حقابه تعیینشده توسط سازمان محیط زیست بسیار کمتر بود. البته سازمان محیط زیست پیگیر تخصیص حقابه تمام تالابها است.
سالهاست هیچ حقابهای به گاوخونی نرسیده است
اشرفیزاده در بخش دیگری از توصیف وضعیت تالابها با بیان اینکه سالهاست عملا هیچگونه حقابهای به تالاب گاوخونی نرسیده است، گفت: در چند سال گذشته هیچ حقابهای وارد تالاب گاوخونی نشده و تنها آبهایی که به این تالاب میرسد، بخشیهایی از پساب است و گاوخونی در حال حاضر تقریبا به صورت کامل خشک است. روند تامین نشدن حقابه تالاب گاوخونی به گونهای است که حتی در سیل سال ۹۸ نیز که منابع آبی زیادی وارد حوضه آبریز این تالاب شد، ارادهای جدی برای تامین حقابه گاوخونی وجود نداشت.
مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان محیط زیست درباره آخرین وضعیت دریاچه نمک و سایر تالابهای استان قم نیز توضیح داد: متاسفانه در سالهای اخیر و بهخصوص در سال آبی جاری، استانهای تهران و قم که جزو حوضه آبریز دریاچه نمک محسوب میشوند، وضعیت بارشی مناسبی نداشتهاند و همین مسئله نیز باعث شده است که این دریاچه و تالابهای اقماری آن در شرایط نامناسبی قرار بگیرند.
او همچنین تاکید کرد: در سالهای گذشته، مطالعاتی درباره حوضه آبریز دریاچه نمک انجام شده و اخیرا نیز مجددا مطالعه مسائل مربوط به تالابهای این حوضه آبریز در دستور کار سازمان محیط زیست قرار گرفته است و امیدواریم بر اساس نتایج این مطالعات، بتوانیم برای تامین حداقلی حقابه تالابهای این حوضه با همکاری وزارت نیرو گام مثبتی را برداریم.
مدیریت آبی ناپایدار موثرتر از تغییر اقلیم
اشرفیزاده در بخش دیگری از ترسیم وضعیت تالابی کشور و در پاسخ به این سوال که چه مقدار از وضعیت نامناسب امروز تالابهای ایران ناشی از بیتوجهی به اصول توسعه پایدار و سوءمدیریت منابع و مصارف آبی است و سهم تغییر اقلیم و تبعات محیط زیستی ناشی از آن را در شرایط کنونی تالابهای کشور چطور میتوان ارزیابی کرد، توضیح داد: قطعا مدیریت ناپایدار منابع آبی حوضههای آبخیز مختلف در سالهای اخیر بیشتر از مسائل مربوط به تغییر اقلیم در وضعیت نامناسب امروز بخش زیادی از تالابها تاثیر گذاشته است. یعنی با وجود این که نمیتوان نقش تغییر اقلیم در تسریع روند خشک شدن برخی تالابهای کشور را انکار کرد اما حتما بخش زیادی از علل وضعیت نامناسب بیشتر تالابهای ما در مدیریت ناپایدار منابع آبی و توسعه کشاورزی بدون در نظر گرفتن اصول محیط زیستی در حوضههای آبخیز گوناگون ریشه دارد.
این مقام مسئول در سازمان محیط زیست ادامه داد: برای اینکه بتوانیم درصد دقیقی را درباره مقایسه نقش تغییر اقلیم و مدیریت ناپایدار منابع و مصارف آبی در تشدید روند خشک شدن تالابهای ایران بیان کنیم، نیاز به انجام مطالعات گستردهای وجود دارد اما بررسیهای علمی نشان میدهد مسائل مدیریتی قطعا بیشتر از موضوعات طبیعی مانند خشکسالی و دیگر تبعات تغییر اقلیم در خشک شدن تالابها نقش داشته است؛ به طور مثال، در سالهای گذشته ستاد احیای دریاچه ارومیه، مطالعهای را درباره عوامل موثر بر تشدید روند خشک شدن این دریاچه انجام داده و اعلام کرده بود که متغیرهای اقلیمی تنها حدود ۱۶ درصد در این زمینه تاثیر گذاشتهاند.
او در ادامه تاکید کرد: اساسا در سطح جهان رابطه بین تغییر اقلیم و خشک شدن تالابها دو سویه است، به نحوی که هم نوسانات اقلیمی روی تسریع فرایند خشک شدن تالابها اثر میگذارد و هم نابودی تالابها بر تغییر اقلیم موثر است، زیرا تالابها یکی از مهمترین عوامل طبیعی تثبیتکننده کربن هستند و باعث کاهش انتشار دیاکسید کربن به عنوان مهمترین گاز گلخانهای عامل بروز تغییر اقلیم میشوند، بنابراین خشک شدن تالابها باعث تخریب یکی از منابع اصلی کاهش انتشار گازهای گلخانهای میشود و تسریع روند تغییر اقلیم را به همراه دارد. همچنین هرچقدر آثار سوء ناشی از تغییر اقلیم شامل گرمایش جهانی، نوسانات بارشی و افزایش احتمال وقوع خشکسالی بیشتر شود، روند خشک شدن تالابها نیز سرعت بیشتری به خود میگیرد.
با مدیریت پایدار منابع آبی میتوان به احیای تالابها امید داشت
اشرفیزاده با تاکید بر اینکه با مدیریت پایدار منابع آبی در حوضههای آبخیز مختلف، میتوان به احیای تمام تالابها حتی تالابهایی که به صورت کامل خشک شدهاند، امید داشت، گفت: وضعیت هر تالاب نشانگر و شاخص عملکرد ما در مدیریت منابع آبی حوضه آبریز مربوط به آن تالاب است، یعنی اگر یک تالاب در آستانه خشک شدن قرار داشته باشد، باید گفت که عملا مدیریت ناپایداری در زمینه منابع و مصارف آبی آن حوضه آبخیز اعمال شده است، زیرا ما با اعمال مدیریت پایدار و صحیح بر منابع آبی هر حوضه آبخیز قطعا میتوانیم تالاب مربوط به آن حوضه را احیا کنیم.
اشرفیزاده با تاکید بر اینکه با مدیریت پایدار منابع آبی در حوضههای آبخیز مختلف، میتوان به احیای تمام تالابها حتی تالابهایی که به صورت کامل خشک شدهاند، امید داشت، گفت: وضعیت هر تالاب نشانگر و شاخص عملکرد ما در مدیریت منابع آبی حوضه آبریز مربوط به آن تالاب است، یعنی اگر یک تالاب در آستانه خشک شدن قرار داشته باشد، باید گفت که عملا مدیریت ناپایداری در زمینه منابع و مصارف آبی آن حوضه آبخیز اعمال شده است، زیرا ما با اعمال مدیریت پایدار و صحیح بر منابع آبی هر حوضه آبخیز قطعا میتوانیم تالاب مربوط به آن حوضه را احیا کنیم.