سردار سپید

سردار سپید
وقتى حاج قاسم پس از عبور غواصان دلاور لشكر ثارالله از اروند خروشان و شكستن خط فاو فرمان اتش را به حاج مهدى فرمانده تيپ ادوات و توپخانه لشكر صادر كرد زندى انچنان اتش دقيق و موثرى را در حمايت از بسيجيان خط شكن و در هم كوبيدن استحكامات بعثيون بر پا كرد كه فتح بندر فاو و نقش كليدى اش در ان عمليات شگفت انگيز براى هميشه در تاريخ جنگ و فتوحات سرداران ثاراللهى ثبت شد.
دانشجوى متعهد و نابغه اى كه دانشگاه را رها و به جبهه مى رود تا با ثبت ٢٤ اختراع و ابداع از ميان ٥٥ طرح بررسى شده براى كم كردن تلفات و استفاده بهينه از سلاح و ابزار و الات رزم اين گفته خودش را كه هر كس بايد با تخصص خودش بجنگد و به دفاع كمك كند در عمل به اثبات برساند. فرماندهى مقتدر و متخصصى متواضع كه لباس هايش را خودش مى شست، كفش‌هاى بسيجيان تحت امرش را واكس مى زد و در كنارشان در همه صحنه ها و خط مقدم حضورى دائمى داشت. حاج قاسم مى گفت! در اوج عمليات والفجر ٨ كه دشمن ما را تحت فشار شديد قرار داده بود خبر فوت پسر زندى را شنيدم كه جسد را نگه داشته اند تا وى خود را به سيرجان برساند.
خبر را به زندى دادم و با توجيه اينكه عمليات دراز مدت است و او بايد به عقب برگردد از وى خواستم به سيرجان برود و با فرزندش وداع كند. حاج قاسم مى گفت پاسخ حاج مهدى حيرت اور بود!! شهيد زندى خيلى ناراحت شد! قبل از اينكه نزد من بيايد بسيار سر حال و سرزنده بود و با شرايط سختى كه ما داشتيم من از روحيه بالاى او تعجب كردم، بعداز اينكه خبر ناخوشايند را شنيد به من گفت! شما مى دانى چه مى گويى؟ در اوج پاتك دشمن بروم استراحت كنم!؟
شما به خاطر اتفاقى كه براى پسرم افتاد به من مى‌گوييد بر گردم، ان پسر امانت بود و خدا امانت را پس گرفت من تماس گرفتم و گفتم او را دفن كنند!! درود بر سيرجان و مردم قهرمانش درود برسيرجان و عشاير سلحشورش دورد بر سيرجان و مادران خورشيدش و درود بر دانشجو و سردار سپيد ثاراللهى، حاج مهدى زندى نيا سردار شهيد حاج محمد مهدى زندى نيا را در كتاب اب واتش بيشتر مرور كنيد….