بعضی از شماها ممکن است فکر کنید که خاطرههای شما چیزهای ثابتی هستند، کلیت آنها تغییری نمیکند و ما فقط جزئیات را فراموش میکنیم و امکان دگرگونی کلی خاطرهها یا اصلا ایجاد خاطرههای مخدوش وجود ندارد؟
ممکن است تصور کنید که فقط افرادی که مشکل حافظه دارند یا احیانا اهل غلو و خاطرهسازی هستند، خاطرههای مخدوش دارند. اما در واقع هر آدم طبیعیای، خاطراتاش دستخوش تغییر میشود، گاهی زیاد و گاهی کم و جزئی.
اما در این مطلب میخواهیم به شما بگوییم که اصلا این طور نیست و یک آدم طبیعی هم ممکن است، خاطراتاش به کل تغییر کند. هنرمندی به نام ای آر هُپود، در این زمینه کارهای جالبی کرده است، او ظرف یک سال پیش از مردم خواسته است که خاطراتی را که فکر میکنند در ذهنشان مخدوش شده به او گزارش کنند، تا او آنها را در قالبی هنری در نمایشگاهی، در معرض دید عموم بگذارد.
طیف خاطرات ثبتشده بسیار جالب توجه هستند: از خوردن موش زنده تا پرواز کردن در کودکی! یک مرد نوشته بود که او این تصور اشتباه را پیدا کرده است که دوستدخترش، خواهری داشته است که در حین معالجه دندانپزشکی، مرده است!
اینها البته نمونههای شدید هستند، اما در واقع خاطرات ما به صورت ملایمتری، همواره بازسازی میشوند، همانگونه که انگاره ما از دنیا، به صورت مرتب تغییر میکند. در سال ۱۹۹۴، الیزابت لفتوس، آزمایش مشهوری انجام داد که در طی آن یک چهارم شرکتکنندگان، کاملا متقاعد شدند که در کودکی، حین گشت و گذار در یک مرکز خرید، گم شده بودند.
در سال ۲۰۰۲، آزمایش مشابهی انجام شد که در آن در نیمی از شرکتکنندگان خاطره کاذبی تشکیلی شد، مبنی بر اینکه در زمیان کودکی، بالونسواری کردهاند! این کار به سادگی با نشان دادن یک عکس ویرایششده به عنوان سند، انجام شد.
سیستم ادراکی ما، مثل دوربینی نیست که همه چیز را به دقت ثبت کند، در جریان ثبت خاطرات ما خلل و فرجی وجود دارد که بعدها ذهن ما بعد به یادآوری آنها، این خاطرات را پر میکند.
بیشتر این خاطرههای اشتباه، چیزهای مهمی نیستند، موضوع وقتی حساس میشود که با دوستی در مورد یک واقعه گذشته، اختلاف نظر پیدا کنید. یکی از مهمترین دشواریها، شهادتهای قضایی و دادگاهی است.
در طی یک کارزار جالب در آمریکا، مشخص شد که در ۳۱۱ مورد افرادی که با شهادت مردم، گناهکار شناخته شده بودند، در واقع بیگناه بودهاند. این امر بعد از مطابقت دادن DNA، مشخص شد. ۱۸ مورد از این افراد، محکوم به مرگ شده بودند.
طبق گفته کریستوفر فرنچ از دانشگاه گلداسمیتز، هنوز آگاهی لازم نسبت به عدم ثبات حافظه آدمی ایجاد نشده است.
ممکن است با خواندن این سطور با خودتان بگویید که چه میشد اگر ذهن مانند یک کامپیوتر دقیق عمل میکرد. اما ما درواقع خوششانس هستیم که سیستم پردازش و ثبت خاطرات متفاوتی نسبت به ماشینهای هوشمند داریم.
تصور کنید که چه میشد اگر نمیتوانستیم، خاطرات بد را فراموش یا دستکم تلطیف کنیم؟
یا اگر ذهن ما همیشه برخورد ریاضی با مسائل و محرکهای پیرامونی داشت، ما خیلی وقتها به اتکای احتمال خطر پایین، از خطرات بالقوه نمیگریختیم.
بنابراین خاطرات کاذب، اصولا نشانه ذهن سالم هستند، نشانهای از کارکرد صحیح سیستم حافظه ما!