عدالت آموزشی
را نباید از انواع عدالت تفکیک کرد
حسین راغفر
مسأله بیعدالتی آموزشی نمیتواند جدا از اشکال دیگر بیعدالتی در جامعه باشد. اگر فقط قرار باشد که مسأله آموزش عالی بررسی شود، باید مسائل دیگر مثل حقوقی که در قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته نیز بررسی شود تا مسأله و راهحل روشن شود. مسأله، بحث پولیشدن همه مناسبات اجتماعی و اقتصادی در جامعه ما است که یکی از اشکال آن آموزش است. واقعیت این است که با وجود هدفگذاریهای اولیه که عدالت اجتماعی از اصلیترین محورهای آن بوده، هر روز شاهد فاصله گرفتن بیشتر از این اهداف هستیم. این امر دلایل متعدد را شامل میشود، بیعدالتی آموزشی را تنها در آموزش و تنزل جایگاه پزشک یا معلم نباید جستوجو کرد، زمینههای اقتصادی و اجتماعی آن و دلایل شکلگیری این پدیده را نمیشود نادیده گرفت. آیا چشمانداز روشنی در یک افق میانمدت یا حتی بلندمدت وجود دارد تا نشان دهد مسیری که طی میکنیم در آینده رو به بهبود است؟ آنچه هست، منجر شده شاهد فقر و نابرابری حداقل در دهه ۹۰ باشیم.
٢ بدون دانستن کارکردهای نظام اقتصادی نمیتوان تحلیل درستی از روند آینده تحولات در کشور داشت. ویژگی مشخص اقتصاد ایران، آن چیزی است که از آن تحت عنوان سرمایهداری رفاقتی نام برده میشود که با ساختار جامعه عجین و تقویت میشود.
متاسفانه توزیع اعتبارات بانکی؛ یعنی درآمدهای نفتی کشور با اولویت نه براساس منطق اقتصادی، بلکه براساس روابط خویشاوندی و سیاسی صورت میگیرد.
مسأله تخصیص انحصارها و شبهانحصارها؛ امتیازاتی که به افراد خاص داده میشود. این انحصارها یکی از محلهای توزیع نابرابر قدرت و ثروت در جامعه است که بهصورت نظاممند در ساخت اقتصاد سیاسی ایران شکل میگیرد.
دستکاری در نظام قیمتها؛ به این صورت که با بالا و پایینکردن تعرفهها و نرخ تعرفه کالاها در یک بازه زمانی کوتاه، پولهای کلانی به جیب آدمهای خاص میرود و این به زیان جامعه است و آن را به تعبیری دچار نوعی روانگسیختگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میکند.
٣ یکی دیگر از عواملی که منشأ ناکارآمدی اقتصاد و فرار مغزها در ایران بوده، نظام دستمزدهاست، نظامی که سرکوب میشود و موجب هنجارشکنی افراد و نقب زدن بر قواعد اخلاقی میشود. در چنین حالتی نمیتوانیم پزشک یا معلم را مقصر بدانیم، بلکه این نظام اقتصادی ما است که مولد چنین افرادی میشود. این نابرابریها خود منشأ نابرابریهای بعدی است. نظام مالیاتی یکی از نهادهای موثر برای کارکرد سالم یک اقتصاد است. نظام مالیاتی ناتوان و فرار مالیاتی در ایران موجب نابرابریها میشود و اگر کسی که باید مالیات بپردازد، تخطی نکند، ما نظام آموزشی مطلوب میداشتیم.
٤ تنها محلی که میتوان امید داشت که مانع انتقال نابرابریهای نسلی شود، همین عدالت آموزشی است؛ یعنی امکان دسترسی همگانی به آموزش. اگر جوان فقیری نتواند از طریق مجاری آموزشی رشد کند و دچار محرومیت شود، نابرابری به وجود میآید و به دنبال آن شورشهای شهری و اجتماعی به وقوع میپیوندد. در این شرایط مسیرهای رشد سالم، آموزشوپرورش و آموزش عالی رایگان که ازجمله وظایف دولت تلقی میشود، بسته میشود و مسیرهای دیگر باز میشود.
٥ در شرایطی که قانون وظایفی بر عهده دولت گذاشته -که آموزشوپرورش رایگان و تأمین مسکن و اشتغال از جمله آنهاست- و تحقق پیدا نمیکند، نباید به خودزنی بیفتیم، پزشک و معلم نیز قربانی این شرایط است و خود قربانیکننده است. عوارض این ناکارآمدی فقط به اقتصاد و فرهنگ منتهی نمیشود، بلکه منجر به جرم و جرایم و… میشود؛ لازم نیست که پمپبنزین آتش بزنند، امروزه مردم خود را آتش میزنند و این رشد اعتیاد، فقر، طلاق، فرار مغزها و خودکشیها در جوانان کشور اشکال دیگر این آسیبهاست.