صفرزاده رئيس سازمان حفاظت از محیط زیست استان کرمان در گفت و گو اختصاصی با پیام ما عنوان کرد
شکارچیان سابق حافظان محیط زیست فعلی
پس از مطلبی که در شمارهی ۵۱۰ پیامما منتشر شد که در آن سوالاتی از محمود صفرزاده رئيس سازمان حفاظت از محیط زیست استان کرمان، دربارهی حملات گرگها به دام و حتی مردم شد. بر آن شدیم که گفتوگویی اختصاصی با ایشان و کارشناسان آن سازمان داشته باشیم تا هم به سوالات ما پاسخهای جامعتری داده شود و هم عموم مردم را نسبت به فعالیت ها و کارکرد آن سازمان آشنا کنیم. متن پیش رو حاصل نشست مسولین سازمان حفاظت از محیط زیست کرمان و خبرنگار پیامما است.
چندی پیش خبری منتشر شده بود که حملهی گرگ صدماتی به دامهای مردم وارد کرده است آیا شما اقداماتی برای مقابله، پیشگیری و یا جبران خسارات مردم انجام دادهاید؟
ببینید وقتی که ما میگوییم گرگ و یا کلا حیات وحش، جزئی از پیکرهی طبیعت است و طبیعت بدون حیاط وحش معنا و مفهومی ندارد. البته مهرهدارانی که مورد شکار و صید قرار میگیرند را حیاتوحش میگویند،و بعضی دوستداران طبیعت به جهت شکار و صید وارد زیستگاهآنها میشوند وبه سمت این مهرهداران شلیک میکنند که باید پروانه داشته باشند و در چهار چوب ضوابط باشد و محیط بانان ما در حال پایش ،رصد و نظارت بر مناطق هستند که در صورت رخداد تخلف برخورد قانونی توسط مراجع ذیصلاح انجام میگیرد. در همین زیستگاه گوشتخوارانی هم داریم که در آن اکوسیستم بر فراز هرم غذایی قرار دارند، که همین نشانهای از سالم بودن اکوسیستم است. درحالت عادی این حیوانات یا شکار میکنند و یا خودشان شکار میشوند، که زیست بوم بر اساس توان اکولوژیک کارکرد خودش را دارد اما در صورتی که بشر در زیست بوم این حیوانات دخل و تصرفی انجام بدهد تعادل اکولوژیک به هم میخورد و در نتیجه کارکرد آن زیست بوم مختل میشود. گاهی با استفادهي بی رویه از مراتع و چراگاهها و یا شکارعلفخوارانی که باید طعمهی این گوشتخواران باشند و حتی اشغال کردن بخشهایی از زیست بوم توسط انسانها، خود ما شرایطی را محیا میکنیم که حوادث بدی در آن مناطق رخ میدهد. گاهی هم تغییرات جوی باعث میشود که دستیابی به طعمه برای این حیوانات غیرممکن بشود که همین امر احتمال حملهی اینها را به دام و طیور و گاهی حتی خود انسان هم بالا میبرد که این ماجرا ها دور از ذهن نیست. به هرجهت انسان به عنوان اشرف مخلوقات باید همیشه ضمن اینکه از طبیعت بهرهبرداری هوشمندانه و عاقلانهای دارد باید مسائل امنیتی را برای خودش و هم برای دام و مزرعهاش مورد توجه قرار بدهد و قانونگذار هم تاکید کرده که در این مسائل باید دامداران و عشایر زحمتکش وعزیز دامشان از پوشش بیمهای بهرهمند باشد، و در عینحال اگر خسارتی به دامدار وارد شده در چهارچوب ضوابط و برحسب قوانین مالی و عمومی پرداخت خسارت انجام میشود هرچند باید مراقب باشند که اتفاقی نیوفتد اما اگر هم افتاد تلاش کنند که محل حادثه را به هم نزنند و با ضابطین قوه قضایی تماس بگیرند تا عکس و فیلم تهیه شود و پرونده شکل بگیرد و بررسی شود و پس از اینکه اطمینان حاصل شد که دامدار جانب احتیاط را رعایت نموده و برای مثال دام وی در آغلی بوده که از درب و حصار و قفل مناسب برخوردار بوده، ما پیگیری میکنیم و اگر حکمی صادر شد که ما باید جبران خسارات کنیم سازمان تمام همکاری لازم را میکند که هم به ایشان کمک شود و هم جبران خسارت انجام بگیرد تا خدای نکرده صدمهای به حیات وحش وارد نگردد و هرچند مردم ما بسیار فهیم و بافرهنگ هستند اما همان موارد استثنائی هم اتفاق نیافتاد. اما گاهی اوقات مسائل امنیتی در نظر گرفته نمیشود و ما وارد زیست بوم و محل زندگی و به قول معروف خانهوکاشانهی اینها میشویم و توقع هم داریم که همهی این حیوانات زندگی روزمره و غریضهی خود را رها کنند و تبدیل به میزبان ما در طبیعت بشوند، تا فعالیت خارج از ضوابط خودمان را در دل طبیعت انجام بدهیم . این داستان حملهی گرگ هم همیشه بوده و اتفاقی نیست که دیروز برای اولین بار افتاده باشد و دیگر تکرارهم نشود. اما بعضی شایعاتی در این حوزه درست میکنند که: گرگی را دیدیم با شماره و پلاک و ردیابی که روی بدنش نصب شده بود و به دامی هم حمله کرد. به هیچ وجه چنین چیزی حقیقت ندارد و سازمان محیط زیست حیوان گوشتخواری را بدون رعایت مسائل ایمنی، قانونی و ضوابط از پیش تعیین شده، نه ازجایی منتقل میکند، نه تکثیرمیکند و نه در زیست بومی رها سازی میکند. خصوصا دربارهی گرگ، که تعدادش همان جمعیتی است که در آن منطقه از قدیم بوده و به طور طبیعی زندگی و زاد و ولد میکرده و خواهد کرد. البته پلنگ ایرانی و خرس آسیایی در معرض خطر انقراض بودهاند و محیط زیست پیگیر احیای نسل این حیوانات در خطر افتاده هست. اما بازهم تاکید میکنم پس از پیگیری از مراجع قضایی اگر ضرر و زیانی وارد شده باشد، همانگونه که موارد پیشین هم شاهد این مدعاست جبران خسارت خواهد شد.
اما مردم باید آگاه باشند که فصل سرما اوج حملهی گرگ به دام و حتی به انسان است که فکرمیکنم پارسال هم در اتوبان قزوین چنین اتفاقی افتاده بود،که انشالله با آگاهی مردم و پیگیری مسئولین این حوادث در آینده تکرار نمیشود.
عدهای معتقند که شرایط پرداخت خسارت و مراحل بوروکراتیک از تشکیل پرونده تا گرفتن خسارت آنقدر پیچیده و زمانبر هست که بعضی را وا دارمیکند به پیشگیریهای غلط مثل گذاشتن طعمههای سمی در منطقه که نه تنها گرگ که هر حیوان زبان بستهی دیگری را ممکناست از پا در آورد.
پرداخت خسارت در چهارچوب قوانینی است و باید اینگونه ادعاها به شکل صحیح اثبات بشود تا در نهایت رای صادر شود و بر اساس آن رای خسارت پرداخته شود . اگر به سادگی بود که هرکسی ادعا میکرد و خسارتی که میخواست را میگرفت که این مسائل دیگر درمیان نبود. اما طبق قانون هر پرداختی باید بر اساس قوانین مالی محاسباتی انجام گیرد تا ذیحسابان و دیوان محاسبات دچار مشکلی نشوند. مثلا الآن رئیس شهرستان در موردی که شما ذکر کردید میگوید شایعه است اما خوب بر اساس شایعه که ما نمیتوانیم عمل کنیم باید مدارک کافی و قابل استناد باشد و پس از طرح دعوی و بررسیهای فنی حتما جبران خسارت میشود،اما باید از کانالهای قانونی عمل شود. البته این مسائل هم در سال فقط یکی دو مورد پیش میآید که ما پیگیر آنها هم هستیم. و از حق هم نگذریم متاسفانه همهی گناهان را به گردن این حیوان میاندازند و مردم هم نسبت به گرگ خیلی بد بین هستند و این رویکرد فرهنگی برای حفظ نسل این موجود خطرناک است. برای مثال بسیاری از عوام نسبت به یوز احساس ترس زیادی میکنند در حالی که این زبان بسته خیلی هم از انسان میترسد و مثلا با دیدن شما فورا پشت بتهی گیاهی پنهان میشود و خوب هم استتار میکند (هرچند دمسیاه رنگش غالبا او را لو میدهد) اما متاسفانه برخی با این حیوان بسیار خجالتی رفتارهای بسیار بدی میکنند تا جائی که در حال حاضر در خطر انقراض قرار گرفته است. مثلا کفتار، بر خلاف نظر عامه ممکن است شما شب در طبیعت خوابیده باشید و او هم از آن حوالی عبور کند، اما مطمئنا ایجاد خطر و یا حتی مزاحمتی برای شما نمیکند. خوب باید در این زمینهها فرهنگ سازی بشود و مردم بدانند که چه رویکردی نسبت به این مخلوقات خداوند داشته باشند و این وظیفه هم به دوش رسانهها و هم به دوش کارشناسان حیاتوحش میباشد و حیات وحش هم هیچ تعارضی با زندگی انسان ندارد و میشود به راحتی و بدون در خطر انداختن کسی یا موجودی، به خوبی و بدون دردسر رابطهی بسیار دوستانهای با همهی مخلوقات پروردگار داشت.
آیا در استان سگ سانانی در خطر انقراض داریم؟
الحمدوالله ما تنوع ارتفاعی و همینطور تنوع اقلیمی زیادی در استان داریم ، تا امروز۱۴۰۰ گونهی گیاهی در استان شناسایی شدهاند و ۳۵۰گونه هم حیاتوحش داریم که ۷۰ گونه در معرض خطرتهدید و یا انقراض هستند که باید به طریقی تحت حمایت قرار بگیرند، گونههای که الآن در لیست قرمز حضور دارند به این شرحاند: یوزپلنگ آسیایی ، خرس سیاه آسیایی،گور ایرانی(که تقریبا منقرض شده بود که ما از استانهای دیگر آوردهایم و در سایت تکثیر و پرورش در پارک ملی خبر آنها را نگهداری میکنیم ) پرندگان شکاری، گربهسانان مثل گربههای شنی و جنگلی که جمعیتشان رو به کاهش رفته و در حال حاضر وضعیت خوبی ندارند . سگ سانان گونهی در خطر انقراض ندارند، اما بازهم بخشی از حیات وحش و جزئی از اکوسیستم منطقه محسوب ميشوند و باید در حفظ آنها هم کوشا بود چرا که هیچ موجودی را خدای متعال بی جهت خلق نکرده است.
مبارزه با آفات و حیوانات موذی ساکن در شهرها به چه منوالی است؟مثلا همین سگ کشی با اسلحهی گرم توسط شهرداری آیا حقیقت دارد؟
اول که از نظر قانون مدیریت این ماجرا به عهدهی شهرداری است،اما ما نظارت داریم. مدیریت غلط پسماند غذایی و تفکیک نکردن زبالهها از مبدا باعث شده که این موجودات زمینه را مساعد بیابند و برپایهی مواد غذایی فراوانی که برایشان در دسترس هست زاد و ولد فراوانی انجام دهند و جمعیتشان از حالت تعادل خارج شود، که مبارزهبا این مساله هم باید علمی و به شکل بیولوژیک باشد که آنها را زندهگیری کنند (با داروهای بیهوشی به گونهای که برای حیوان زیانآور نباشد)و عقیم سازند و البته حیوانی که کارکرد خودش را دارد میتواند حتی درآمدزا هم باشد و از حیوان بهرهبرداری هم بشود، باید عملکرد قانونی و صحیحی در پیشگیریم و شهرداریها هم براساس دستورالعملی که بدستشان رسیده عمل کنند. خوشبختانه تا آنجا که ما اطلاع داریم شهرداری کرمان اقدام به کشتن سگها با اسلحهی گرم نکرده است.
رویکرد سازمان محیط زیست در مبارزه با آفات چگونهاست؟مثلا روستائیان برخی مناطق مشکلات زیادی با گرازها دارند در این باره چه میکنید؟
بعضی از این حیوانات را اصطلاحا حیوانات زیانکار میگویند،یعنی جمعیتشان به حدی میرسد که به محصولات و احشام و گاهی اوقات به انسان صدمه وارد ميکنند و یا ناقل بعضی از بیماریهای واگیردارمیشوند در نتیجه سازمان ما در چهارچوب ضوابط خاصی مجوزهایی صادر میکند و آنهم به گونهای که یک میر شکار محلی و خوشنام که سابقهی شکار بدون مجوز ویا اقدامات غیر قانونی نداشته باشد تبدیل به عامل این امر میشود و رویکرد شکار و جمعآوری آنها در پیشگرفته خواهد شد. آنهم با شرایط خاصی که صدمهای به اکوسیستم وارد نگردد و در پایان هم به روش بهداشتی دفن میگردند که مشکل بهداشتی پیشنیاید ، هرچند به نظر من گراز در زیستبوم خودش خطر و مشکلی برای کسی ندارد و معمولا بواسطهی ورود بشر و کشت و زرع در زیستگاه آنها مشکلاتی پیش میآید.
حالا که بحث شکار پیشآمد میخواهم بدانم آیا این حقیقت دارد که ایران کشوریاست با شکار ارزان و ما جذب توریست داریم با این جذابیت؟ وعدهای به ایران میآیند و خرید مجوزهم میکنند که به پول خودشان آنچنان گران هم نیست و بعد هم در کشور ما مشغول به شکار دام و وحوشی میشوند که از دیرباز در این سرزمین ماوا داشتهاست؟
باید این بحثها را از مراجع ذیصلاح قانونی سوال کنید من اینجا یک محیطبان هستم. در بحث دیپلماسی محیط زیست همانطور که آقا هم فرمودند، ما وارد این قضیه شدیم و الآن ۱۲درصد میتوانیم کاهش ورود کربن به جو را داشته باشیم که این یک مثال برای بحث دیپلماسی محیط زیست است و در زمینهی ریزگردها هم با کشورهای همسایه مشغول به کار هستیم. حالا تا آنجا که من اطلاع دارم خانم دکتر ابتکار تا پنج سال شکار چهارپایان را کاملا منع کرده و در موارد خیلی جزئی شکار پرندگان با هماهنگی شهرستان و بررسیهای کارشناسانه اگر لازم بود پروانههای محدودی برای شکار داده میشوند که جمعیت کنترل شود،برای مثال چندی پیش من ازحوزهی کوهبنان بازدیدی داشتم و دیدم شهروندان شکایت دارند که تعداد کبک و تیهو به حدی زیاد شده که مزارع مردم هم آسیب میزنند خوب باید فکری کرد که مردم دشمن حیات وحش نشوند و یا همین گراز آنقدر مردم تاکید دارند و اصرار میورزند که سازمان با اکراه پروانههای دفعی برای کنترل جمعیت خوکهای وحشی میدهد. اما از حضور کسی در کشور برای شکار من خبر ندارم و محیطبانان ما هم با دقت مشغول بررسی و رصد مناطق محافظت شده هستند. و حیواناتی که در خطر انقراض بودهاند هم ضرر و زیان(جریمهی شکار)آنها پنج تا ده برابر افزایش داشته و مثلا هوبره از دو ملیون به بیست ملیون رسیده و علفخواران از چیزی حدود یک ملیون و هشتصدهزار تا دو ملیون به ۱۰ ملیون رسیده و یوزپلنگ آسیایی ضرر و زیانش ۱۰۰ ملیون تومان تعریف شده وانصافا دولت آقای روحانی اقدامات بسیار خوبی انجام دادهاند و سیاستهای خوب زیستمحیطی را در پیشگرفتهاند و مقام عظمیولایت هم رهنمودهای عالمانه و حکیمانهی فراوانی در حوزههای مختلف محیط زیست به ما و مردم دادهاند و رویکرد مثبت است و افق آینده به خوبی روشن است.
حدود و اختیارات مردم در قبال محیط زیست چیست؟
حفاظت و حراست و صیانت از محیط زیست وظیفهی تمام مردم است و مهمتر از این هم اقشار تحصیلکرده و روشنفکران و دانشجویان و نویسندگان و … هم چون نقش الگویی در جامعه دارند باید توجه مخصوص به این مسالهی مهم داشتهباشند مثلا وقتی روی پیراهن تیم ملی ما تصویر یوزپلنگ آسیایی نقش میبندد جوامع را از اهمیت موضوع آگاه میکند و سازمان ما هم نقش سیاست گذاری دارد. شخص بنده هیچوقت از لغت شکارچی استفاده نمیکنم زیرا میدانم در صورت فرهنگسازی صحیح همینها تبدیل به حافظین محیط زیست میشوند و معمولا هم دلسوز و حامی طبیعت هستند. ماده ۶۶ قانون هم تاکید دارد که برای مثال اگر من در جائی به وظیفهام عمل نکردم ،مردم و سازمانهای مردم نهاد میتوانند به عنوان شخصیت حقیقی و یا سمنهای رسمی مسائل را پیگیری کنند و یا حتی اعلام جرم بنمایند و با طرح دعوی یشان پرونده مفتوح میشود و رسیدگی به شکایت آعاز میشود. و ماهم در استان کرمان توجه خاصی به سمنهای زیست محیطی داریم تا جائی که با سیستم قضایی هم بعضی از این سمنها مشغول به همکاری هستند و جالب اینجاست که تعداد زیادی از علاقمندان و فعالان در منطقهی منصور آباد رفسنجان یک NGO به ثبت رساندهاند و شکارچیان گذشته حالا تبدیل به دوستداران طبیعت شدهاند و مشغول به حفاظت از محیط زیست هستند ،تا جائی که در مناطقی که نیاز به آبرسانی بوده خودشان آبرسانی کردهاند و حتی توزیع علوفه و یا پخش دون برای پرندگان را به عهدهگرفته اند و این کار صرفا عملی خداپسندانه و آیندهنگر هست و جز ثواب اخروی هیچ فایدهی اقتصادی برایشان ندارد. خوشبختانه ما از اینگونه سمنها کم نداریم که استانما را در کشور از دیگر استانها متمایز نموده است.